مقالات و مطالب علمی و آموزشی

متغير، انواع آن و روابط بين متغيرها در يك تحقيق

ایران کنفرانس

متغير، انواع آن و روابط بين متغيرها در يك تحقيق

متغیر چيست؟

متغیر یک مفهوم است که بیش از دو یا چند ارزش یا عدد به آن اختصاص داده می­شود. به عبارت دیگر متغیر به ویژگی­هایی اطلاق می­شود که می­توان آنها را مشاهده یا اندازه­گیری کرد. و دو یا چند ارزش یا عدد را جایگزین آنها نمود. عدد یا ارزش نسبت داده به متغیر، نشان­دهنده تغییر از یک فرد به فرد دیگر یا از یک حالت به حالت دیگر است. میز یک مفهوم است نه متغیر، اما وزن میز یک متغیر است.

مفهوم میز به تنهایی بر وجود ارزش­های چندگانه دلالت نمی­کند و برای مثال، به همین دلیل این مفهوم مشخص نمی­سازد که چه ویژگی یا ویژگی­هایی از آن مورد نظر است. و برای مثال، کدام­یک از ویژگی­های رنگ، وزن یا ارتفاع میز مورد مشاهده یا اندازه­گیری قرار گرفته است. کرلینجر (1986) معتقد است متغیر یک نماد است که
می­توان عدد یا ارزش را جایگزین آن کرد. به عنوان مثال، X یک متغیر است، و در حقیقت نمادی است که می­توان عدد یا ارزش را جانشین آن قرار داد.

گاهی اوقات ویژگی­هایی که در یک پژوهش اندازه­گیری می­شوند، ممکن است در پژوهش دیگر ثابت نگهداشته شوند. متغیر در مقابل ثابت قرار دارد. ثابت به ویژگی­هایی اطلاق می­شود که دارای ارزش مساوی و یکسان است و میزان آن در همه افراد یا اشیاء یا حوادث به یک اندازه است. به عنوان مثال، اگر در پژوهشی دانش­آموزان کلاس چهارم به عنوان آزمودنی به کار روند، «کلاس» ثابت است، یا اگر در یک پژوهش دانش­آموزان ده ساله مشارکت داشته باشند، «سن» ثابت است.

 

انواع متغیرها

الف) طبقه­بندی متغیرها بر حسب ماهیت متغیر

1- متغیر کمّی و کیفی

متغیر یک مفهوم است که می­تواند مشاهده یا اندازه­گیری شود. این اندازه­گیری ممکن است به صورت کیفی یا کمّی انجام شود. متغیر کمّی به متغیری اطلاق می­شود که از نظر کمّیت تغییر می­کند و اختلاف مقادیر آن را می­توان با استفاده از عدد ثبت کرد و آنها را می­توان با هم جمع کرد. متغیرهای کمّی، متغیرهایی هستند که انسان توانسته است برای آنها واحد و مبدأ اندازه­گیری معین کند، مانند: قد، وزن، سن.

متغیر کیفی، به متغیری اطلاق می­شود که اختلاف و تغییرات بین میزان­های مختلف آن کیفی است و برای ثبت آن ممکن است از روش­های دیگری غیر از به کار بردن عدد استفاده شود. به عبارت دیگر پژوهشگر، توانایی اندازه­گیری متغیر کیفی را ندارد و ویژگی­های آن را نمی­تواند به وسیلۀ ارقام ریاضی نمایش دهد. برای ثبت مشاهدات یا اندازه­گیری­هایی که از این متغیر به عمل می­آید، از حروف الفبا یا کد استفاده
می­شود. این­گونه متغیرها را نمی­توان جمع و تفریق کرد و برای آنها مبدأ اندازه­گیری نیز وجود ندارد. رنگ مو، رنگ چشم، و جنس متغیرهای کیفی هستند.

2- متغیر گسسته و پیوسته

کار پژوهشگر، جمع­آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده­های جمع­آوری شده از متغیرهاست. همان­طور که قبلاً ذکر شد، متغیرها به وسیلۀ عدد یا ارزش، مشخص می­شوند. ماهیت اعداد و ارزش­ها بستگی به این دارد که متغیر موردنظر پیوسته است یا گسسته.

متغیر گسسته می­تواند اعداد یا ارزش­هایی را که مشخص کننده یک وجه مشخص و معین از یک مقیاس هستند، به خود اختصاص دهد. به عنوان مثال، جنس یک متغیر گسسته است: یک شخص یا زن است یا مرد. اختصاص هر نوع ارزش دیگری بین این دو نوع ارزش امکان­پذیر نیست. تعداد بازیکنان یک تیم فوتبال نیز یک متغیر گسسته است، زیرا فقط امکان داشتن 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11 بازیکن وجود دارد و نه 5/7 نفر بازیکن.

متغیر پیوسته، متغیری است که بین دو واحد آن هر نقطه یا ارزشی را می­توان انتخاب کرد. در این متغیر درجات مختلف اندازه­گیری وجود دارد و دقت وسیلۀ اندازه­گیری، تعداد این درجات را تعیین می­کند. به عنوان مثال، وزن یک متغیر پیوسته است و می­تواند بین صفر تا بی­نهایت باشد. قد، زمان، طول یا ارتفاع پرش، درصد چاقی بدن، و سطح هموگلوبین خون متغیرهای پیوسته هستند. ناگفته نماند که در عمل تشخیص بین متغیر پیوسته و گسسته به صورت نظری امکان­پذیر نیست. دلیل این امر فقدان وسایل
اندازه­گیری دقیق و مناسب است. در خیلی از متغیرهای پیوسته ما ناگزیریم اعداد را به صورت کلی برای اندازه­گیری به کار بریم. بهرۀ هوشی از نظر تئوری یک متغیر پیوسته است. اما در عمل، آزمودنی که برای اندازه­گیری هوش به کار برده می­شود، به گونه­ای است که نمره­ها را به صورت کلی یا نمره­های گسسته نشان می­دهد.

3- متغیرهای دوارزشی و چندارزشی

متغیرها بر اساس تعداد ارزش­ها یا عددهایی که به آنها اختصاص داده می­شود، به دو دسته تقسیم می­شوند: الف) دوارزشی، ب) چند ارزشی.

متغیر دوارزشی به متغیری اطلاق می­شود که به آن فقط دو ارزش یا دو عدد نسبت داده می­شود، مانند جنس که دارای دو ارزش زن و مرد است و می­توان برای ثبت آنها از اعداد صفر و یک یا اعداد دیگری استفاده کرد. کرلینجر (1986) متغیر دوارزشی را دوبخشی نامیده است و چنین می­نویسد: «برخی از این متغیرها، دو بخشی واقعی هستند مانند زن و مرد، مرگ و حیات و شهری و روستایی که حضور یا عدم­حضور ویژگی موجب تقسیم­بندی آنها می­شود و برخی از آنها ممکن است دوبخشی ساختگی باشند». متغیر چندارزشی متغیری است که بیش از دو عدد یا دوارزش به آن اختصاص داده می­شود، مانند سطح تحصیل و هوش که دارای درجات مختلفی هستند و به هر یک از درجات آنها می­توان عدد یا ارزش معینی را اختصاص داد.

ب) طبقه­ بندی متغیرها بر حسب نقش متغیر در تحقیق

1- متغیر وابسته

متغیر وابسته، متغیر اصلی مورد توجه محقق است. این متغیر، متغیر پاسخ، برون­داد یا ملاک است و عبارت است از وجهی از رفتار یک ارگانیسم که تحریک شده است. متغیر وابسته، مشاهده یا اندازه­گیری می­شود تا تأثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص شود. هدف محقق آن است که تغییرپذیری متغیر وابسته را تشریح و پیش­بینی کند. این متغیر از طریق متغیر مستقل پیش­بینی می­شود. از طریق تجزیه و تحلیل متغیر وابسته امکان یافتن پاسخ­ها یا راه­حل­هایی برای مسئله ایجاد می­شود. محقق قصد دارد این متغیرها را و همین­طور سایر متغیرهای تأثیرگذار بر آن را به صورت کمّی و سنجش­پذیر درآورد.

به عنوان مثال، مدیری را در نظر بگیرید که از میزان فروش محصول جدید که پس از آزمایش بازار (بازارسنجی) عرضه شده ولی از آن جهت که آن­طور انتظار داشته فروش آن بالا نیست، نگران است. متغیر وابسته در این جا میزان فروش است. چون میزان فروش می­تواند متفاوت باشد (می­تواند کم، متوسط، و زیاد باشد) از این رو یک متغیر است، چون میزان فروش عامل اصلی مورد توجه مدیر است، پس متغیر وابسته است.

به عنوان مثالی دیگر، پژوهشگری می­خواهد ورزش کارکنان نزد مدیران عامل شرکت­های ایرانی برتر در سال 1388 تا چه اندازه مقبولیت دارد. در اینجا نگرش نسبت به ورزش کارکنان یک متغیر وابسته است. چنین نگرشی می­تواند دامنه­ای از کاملاً مخالفم، مخالفم، بی­تفاوتم، موافقم و کاملاً موافقم دربرگیرد.

و در مثالی دیگر، مدیر منابع انسانی شرکتی از این جهت که کارکنان نسبت به سازمان وفادار نیستند، و در حقیقت وفاداری­های آنها در حال تغییر جهت به سمت سایر مؤسسات است، احساس نگرانی می­کنند. در این مورد، وفاداری سازمانی، متغیر وابسته است.

در این­جا نیز، در سطوح وفاداری سازمانی کارکنان، نوعی پراکندگی وجود دارد. مدیر منابع انسانی ممکن است بخواهد بداند چه عواملی در وفاداری اعضاء سازمانی نقش دارند، طوری که بتواند این میزان نوسان را در وفاداری کنترل کند. فرض کنید پی می­برد که میزان پرداخت بالا می­تواند وفاداری اعضاء نسبت به سازمان را حفظ کند و در نتیجه، آنها شغل خود را برای دستیابی به شغل دیگر در سازمانی دیگر، ترک نخواهند کرد. افزایش میزان پرداخت به کارکنان ممکن است، به کنترل میزان تغییرپذیری در وفاداری کمک کند و افراد ممکن است، این سازمان را ترک نکنند.

ممکن است، در یک پژوهش بیش از یک متغیر وابسته وجود داشته باشد. برای مثال، همیشه بین کیفیت و حجم ستاده، و تولید با هزینه پایین نوعی تنش وجود دارد. در چنین مواردی، مدیر مایل است به درک و شناخت عواملی که بر همۀ متغیرهای وابسته مورد نظر تأثیر می­گذارند، و چگونگی تفاوت برخی از این عوامل در مورد برخی از متغیرهای وابسته آگاه شود. این بررسی­ها، ممکن است مستلزم تجزیه و تحلیل آماری چندمتغیره (رگرسیون چندگانه) باشد.

2- متغیر مستقل

متغیر مستقل، متغیر محرک درون­داد است که به وسیلۀ پژوهشگر اندازه­گیری، دستکاری یا انتخاب می­شود تا تأثیر یا ارتباط آن با متغیر دیگری معین شود. متغیر مستقل پیش­فرض متغیر وابسته است. به عبارت دیگر این متغیر، مقدمه و متغیر وابسته، نتیجه است. در تحقیق آزمایشی، متغیر مستقل به وسیله آزمایش­کننده دستکاری می­شود تا تأثیر تغییرات آن بر متغیر دیگری که وابسته فرض شده است، مشاهده و اندازه­گیری شود. به عبارت دیگر، تغییرپذیری یا نوسان در متغیر وابسته به حساب متغیر مستقل گذاشته می­شود.

به عنوان مثال، فرض کنید که بررسی­های تحقیقاتی نشان می­دهد که محصول جدید موفقیت­آمیز بوده است. در این جا تولید موفقیت­آمیز محصول جدید، قیمت بازاری سهام را تحت تأثیر قرار می­دهد و نوسان در آن را نشان می­دهد. یعنی، موفقیت بیشتر محصول جدید، قیمت بازاری سهام آن شرکت را بالاتر خواهد برد. به علاوه، موفقیت محصول جدید، متغیر مستقل و قیمت بازاری سهام، متغیر وابسته است. میزان موفقیت محصول جدید نوسان در قیمت بازاری سهام شرکت را تبیین خواهد کرد. این رابطه و عناوین متغیرها در شکل زیر نشان داده شده است.

 

به عنوان مثال دیگر، فرض کنید تحقیقات فرهنگی نشان می­دهد که ارزش­های مدیریتی، فاصله قدرت بین مافوق­ها و زیردستان را تعیین می­کند. در این جا، فاصله قدرت (یعنی روابط بین رئیس و زیردست و کارکنان در مقایسه با رئیس پرقدرت در مقابل در تعامل با رئیس کم­قدرت) موضوع مورد توجه است، لذا متغیر وابسته است. ارزش­های مدیریتی که تغییرپذیری در فاصله قدرت را تبیین می­کند، متغیر مستقل است. این رابطه در شکل زیر نشان داده شده است

3- متغیر تعدیل­کننده

متغیر تعدیل­کننده، متغیری است که بر رابطه متغیر مستقل و متغیر وابسته تأثیر اقتضایی دارد. یعنی، حضور متغیر سوم (متغیر تعدیل­کننده) رابطۀ مورد انتظار اصلی بین متغیرهای مستقل و وابسته، را تغییر می­دهد. این متغیر در مثال­های زیر روشن می­شود.

فرض کنید پی برده شد که بین تعداد کتاب­هایی که کودکان 5 تا 6 ساله در منزل به آن دسترسی دارند و توانایی­های خواندن آنها نوعی رابطه وجود دارد. یعنی اگر کودکان 5 تا 6 ساله، تعداد زیادی کتاب در اختیارشان قرار گیرد، مهارت­ها و توانایی خواندن آنها بهبود خواهد یافت.

چون کودکان برای خواندن کتاب­های بیشتر، فرصت­های بیشتری دارند (فعالیتی که در آن از جانب والدین کمک شده­اند) و بنابراین، بهتر می­خوانند. در نتیجه، اگر کودکان در منازلی که هیچ نوع کتابی وجود ندارد، پرورش داده شوند، فرصتی برای پرورش نحوۀ خواندن نخواهند داشت، و بنابراین مهارت­ها و توانایی­های خواندن در آنها کاملاً شکل نخواهد گرفت. از این رو، می­توان گفت که نوعی رابطه بین متغیر مستقل (تعداد کتاب­ها) و متغیر وابسته (توانایی­های خواندن) وجود دارد که در شکل زیر نشان داده شده است.

 

اگرچه این رابطه می­تواند به طور کلی برای همۀ کودکان صدق کند، با این وجود، سطح سواد والدین باعث می­شود که کودکان قبل از ورود به مدرسه خواندن را بیاموزند، از این رو وجود این پدیده، بر رابطه
فوق­الذکر تأثیر می­گذارد. در منازلی که والدین بی­سوادند، هر مقدار کتاب در منزل باشد به توسعه و تکامل مهارت­ها و تونایی­های کودکان کمک نخواهد کرد. میزان سواد والدین رابطه بین تعداد کتاب­ها و
توانایی­های خواندن را تعدیل می­کند. در موقعیت­های مختلف، رابطه بین تعداد کتاب­هایی که کودکان در منزل در اختیار دارند و توانایی­های کودکان 5 تا 6 ساله وابسته و متکی به سواد والدین است. این میزان تأثیرگذاری بر رابطۀ بین متغیر مستقل و وابسته می­تواند در شکل زیر نشان داده شود.

به مثابه مورد بالا، هرگاه رابطه بین متغیر مستقل و متغیر وابسته متکی به متغیر دیگری شود، می­گوییم متغیر سوم، نوعی اثر تعدیل­کننده روی رابطه متغیر مستقل و وابسته دارد. متغیری که رابطه را تعدیل می­کند به عنوان متغیر تعدیل­کننده مشهور است.

اجازه دهید مثالی دیگر از متغیر تعدیل­کننده مرتبط به محیط سازمانی ارائه دهیم. یکی از تئوری­های جدید مدعی است که تنوع نیروی کار (مشتمل بر مبانی اخلاقی، نژادها و ملیت­های مختلف) در اثربخشی سازمانی نقش ایفا خواهد کرد زیرا هر گروه، مهارت­ها و تخصص­های فنی خاصی را با خود به محیط کاری می­آورد. این هم­افزایی می­تواند محقق شود، فقط اگر مدیران بدانند چگونه استعدادهای خاص گروه کاری متنوع را به کار ببندند.

در سناریو بالا، اثربخشی سازمانی متغیر وابسته است که به وسیلۀ نیروی کاری متنوع به طور مثبت تحت تأثیر قرار می­گیرد، که در واقع متغیر مستقل است. در عین حال، برای استفاده از نیروهای بالقوه، مدیران باید بدانند چگونه استعدادهای گروه­های مختلف را برای اثربخش ساختن امور، تشویق و هماهنگ سازند. اگر ندانند، هم­افزایی محقق نخواهد شد. به عبارت دیگر، بهره­برداری اثربخش از استعدادها، دیدگاه­های مختلف و توانایی­های حل مسئله برای افزایش اثربخشی سازمانی متکی و وابسته به مهارت مدیران در عمل کردن به عنوان، یک عامل تسریع­کننده است. این مهارت فنی مدیریتی به صورت متغیر تعدیل­کننده در می­آید. این روابط در شکل زیر نشان داده شده است.

 

تفاوت بین متغیر مستقل و متغیر تعدیل­کننده

ممکن است فرد در تمیز دادن این­که چه موقع متغیری مستقل و چه موقع متغیری تعدیل­گر است، دچار سردرگمی و ابهام شود. برای مثال ممکن است با دو موقعیت زیر مواجه باشیم:

موقعیت اول

یکی از تحقیقات انجام شده نشان می­دهد که اگر کیفیت برنامه­های آموزشی در یک سازمان بهتر بوده و نیاز به رشد کارکنان نیز زیاد باشد، افراد تمایل بیشتری به آموختن روش­های جدید انجام کارها دارند.

موقعیت دوم

یکی دیگر از تحقیقات نشان می­دهد که تمایل کارکنان به آموختن روش­های انجام کار، تحت تأثیر کیفیت برنامه­های آموزشی ارائه شده به وسیله سازمان (که برای همه افراد سازمان اجرا و برگزار می­شود) قرار نمی­گیرد. فقط کارکنانی که به نظر می­رسد نیاز به رشد بالایی دارند، تمایل به آموختن روش­های انجام کار از طریق آموزش­های تخصصی دارند.

در دو موقعیت بالا، همان سه متغیر را داریم. در مورد اوّل، برنامه­های آموزشی و شدت نیاز رشد، متغیرهای مستقلی­اند که تمایل کارکنان به آموختن (متغیر وابسته) را تحت تأثیر قرار می­دهند. در مورد دوّم، کیفیت برنامه­های آموزشی متغیر مستقل است در حال که متغیر وابسته همان اوّلی است ولی شدت نیاز به رشد به صورت متغیر تعدیل­کننده درمی­آید. به عبارت دیگر، وقتی کیفیت برنامه آموزشی افزایش داده می­شود، فقط کسانی که نیاز به رشد بالایی دارند (برای مثال نیاز به رشد قوی) تمایل بیشتری به آموختن روش­های انجام کار از خود نشان می­دهند. بنابراین، در این حالت رابطۀ بین متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته متکی و وابسته به فلسفۀ وجودی یک متغیر تعدیل­گر است.

موارد فوق­الذکر، این موضوع را روشن می­سازد حتی اگرچه ممکن است متغیرهای مورد استفاده مشابه باشند، تصمیم­گیری در مورد عنوان­گذاری متغیر به صورت مستقل، وابسته و تعدیل­کننده می­توانند بستگی به نحوه تأثیرگذاری آنها بر متغیر دیگر باشد. تفاوت­های بین اثرات متغیرهای مستقل و تعدیل­کننده در نمودارهای زیر نشان داده شده است.

نمودار «الف» تأثیر متغیرهای مستقل روی متغیر وابسته، زمانی که هیچ­گونه متغیر تعدیل­کننده در موقعیت فعالیت نمی­کند، را نشان می­دهد. و نمودار «ب» تأثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته وقتی که متغیر
تعدیل­کننده در وضعیت عمل می­کند را نشان می­دهد.

4- متغیر مداخله­ گر

متغیر مداخله­گر، متغیری است که از زمانی که متغیرهای مستقل شروع به تأثیرگذاری بر متغیر وابسته می­کنند و تا زمان این تأثیرگذاری، ظاهر می­شود. بنابراین، نوعی حالت موقت یا بعد زمانی برای متغیر مداخله­گر وجود دارد. متغیر مداخله­گر به عنوان تابعی از متغیر(های) مستقل که در هر وضعیتی عمل می­­کنند، آشکار و ظاهر می­گردد و به مفهوم­سازی و تشریح تأثیر متغیر(های) مستقل بر متغیر وابسته کمک می­کند. مثال زیر این نکته را تشریح می­کند.

در یکی از مثال­های قبل جایی که، متغیر مستقل تنوع نیروی کاری، متغیروابستۀ اثربخشی سازمانی را تحت تأثیر قرار داد، یک متغیر مداخله­گر به عنوان تابعی از تنوع در نیروی کار ظاهر می­شود هم­افزایی خلاقانه است. این هم­افزایی خلاقانه، از نوعی نیروی کار متفاوت، چند نژادی و چند ملیتی (مثلاً تنوع) که با هم در تعامل­اند و مهارت­های فنی چندگانه خود را در حل مسئله به درون گروه می­آورند نشأت می­گیرد. این امر ما را کمک می­کند تا درک نماییم چگونه اثربخشی سازمانی می­تواند از تنوع در نیروی کار ناشی شود. توجه کنید که هم­افزایی خلاقانه، که همان متغیر مداخله­گر است در زمان 2T به عنوان تابعی از تنوع نیروی کاری ظاهر می­شود تا 1T و اثربخشی سازمانی را در زمان 3T با خود به وجود می­آورد. متغیر مداخله­گر هم­افزایی خلاقانه به ما کمک می­کند تا درک کنیم چگونه تنوع نیروی کاری، اثربخشی سازمانی را با خود به وجود می­آورد. پویایی­های این رابطه در شکل زیر نشان داده شده است. این شکل روابط بین متغیرهای مستقل، مداخله­گر و وابسته را نشان می­دهد.

رابطه بین متغیرها

جالب است ببینیم چگونه ورود متغیر تعدیل­کننده (مهارت فنی مدیریتی) در مثال قبلی می­توانست مدل را تغییر داده یا روابط را تحت تأثیر قرار دهد. مجموعه جدیدی از روابط که می­تواند با وجود متغیر تعدیل­کننده ظاهر شوند، را در شکل زیر نشان داده­ایم.

 

همان­طور که می­بینید مهارت فنی مدیریتی، رابطۀ بین تنوع نیروی کاری و هم­افزایی خلاقانه را تعدیل
می­کند. به عبارت دیگر، هم­افزایی خلاقانه از مهارت­های چندگانه حل مسئله نیروی کار متنوع تا زمانی که مدیر، شایستگی ایجاد هم­افزایی از طریق هماهنگی خلاقانه مهارت­های مختلف نداشته باشد، ظاهر نخواهد شد. اگر مدیر هیچ نوع مهارتی برای انجام این نقش نداشته باشد و آنگاه نحوی بهره­برداری از مهارت­های متعدد حل مسئلۀ نیروی کاری متنوع حائز اهمیت نبوده، در نتیجه هم­افزایی حاصل نمی­شود. بنابراین، سازمان ممکن است به جای اینکه به صورت اثربخش کار کند، به حالت ایستا باقی بماند.

اکنون به سادگی می­توان تفاوت­هایی که بین متغیر مستقل، مداخله­گر و تعدیل­کننده وجود دارد را مشاهده کرد. متغیر مستقل نوسان یا تغییر در متغیر وابسته را تبیین می­کند؛ و متغیر مداخله­گر در زمان 2T به عنوان تابعی از متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته ظاهر می­شود که به ما کمک می­کند تا رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته را مفهوم­سازی کنیم؛ و متغیر تعدیل­کننده، اثری عارضی (محتمل­الوقوع) بر رابطۀ بین دو متغیر دارد. در شرایط مختلف، زمانی که متغیر مستقل، نوسان در متغیر وابسته را تشریح و توجیه می­کند، متغیر مداخله­گر به نوسانی که قبلاً به وسیلۀ متغیر مستقل تبیین شده چیزی اضافه نمی­­کند، در حالی که متغیر تعدیل­کننده و متغیر مستقل در تشریح نوسان یا واریانس، دارای نوعی اثر تعاملی­اند. یعنی، وقتی متغیر تعدیل­کننده حضور نداشته باشد رابطۀ فرض شده بین دو متغیر پایدار نمی­ماند.

خواه یک متغیر، متغیر مستقل باشد خواه متغیر وابسته یا مداخله­گر یا متغیر تعدیل­کننده، باید نوع آن، با مطالعۀ دقیق عواملی که در هر وضعیت عمل می­کنند تعیین شوند. برای مثال، یک متغیر نظیر انگیزۀ کارکنان می­تواند بر اساس مدل نظری که قبلاً مطرح شد، یک متغیر وابسته، مستقل، مداخله­گر یا یک متغیر
تعدیل­کننده باشد.

آخرین بروزرسانی (شنبه ، 27 بهمن 1397 ، 09:10)

 

نگاهی بر چارچوب نظری تحقيق

ایران کنفرانس

نگاهي بر چارچوب نظري تحقيق

علم حالت انباشته دارد . رسیدن به یک نتیجه تحقیقی خوب و نیل به یک مدل برازنده تر نیازمند استفاده از تجربیات پیشین محققان قبلی نسبت به مساله است.

هر پدیده ای دارای سابقه یا پیشینه ای است . وضع و شرایط امروز آن تابع همین گذشته است. پدیده های اجتماعی وابسته به گذشته اند و در زنجیره ای از تداوم جای می گیرند ، هویت آنان بدون در نظر گرفتن گذشته ایکه در آن تکوین و تبلور یافته اند ، بدست نخواهد آمد.

هیچ تحقیقی در خلاء صورت نمی گیرد . بنابراین ، بطور طبیعی  هر پژوهش در تداوم پژوهش های پیشین به انجام می رسد . هم از دوباره کاریها در آن اجتناب می شود . هم از داده های تحقیقات پیشین بر خوردار می گردد . ارتقاء دانش نیز به همین تداوم وابسته است. هر پژوهش باید متکی به دستاوردهای پیشین باشد، در حالیکه خود هم سخنی تازه دارد و هم ، روشهایی دقیق تر در شناخت پدیده بکار می گیرد( ساروخانی ، 1385: 146).



به این جهت ، در مطالعه ی هر مشکل اجتماعی و هر نوع تحقیق ، محقق باید سعی نماید به مطالعاتی که قبلا در زمینه همان مساله به انجام رسیده است ، دست یابد و در نحوه بررسی ، که شامل طرح ، بررسی، و روش مطالعه است ، تفحص نماید و معایبی را که در مطالعات قبلی می بیند در طرح تحقیق خود وارد نسازد. این بررسی مقدماتی ، محقق را از بسیاری مخاطرات و مشکلات بعدی مصون خواهد داشت، و نیز به او کمک خواهد کرد که بهترین طرح تحقیق ، و سهل ترین روش تحقیق را برای مساله مورد مطالعه اش انتخاب نماید( نبوی ، بی تا : 74 ).



1-5.  استفاده از تئوری های موجود: ( نظریه ها )

تئوري ( نظريه ) در لغت به معناي« انديشيدن و تحقيق» آمده كه از «تئورياي »يوناني گرفته شده است ( توسلي ، 1379 : 24 ). نظريه به عنوان يك مقوله با معنا ، بخش ضروري كاربرد عملي است و در نتيجه ضرورت دارد نظريه جامعه شناسي رابطه صريح و روشني با عمل اجتماعي داشته باشد.  بدين ترتيب نظريه اجتماعي امري ضروري است كه نمي توان از آن غفلت كرد  ( توسلي ، 1379 : 27 ) .

از نظريه های جامعه شناسي فوايد متعددي انتظار مي رود كه مي توان برخی از آنها را به شرح زير بيان كرد :

1- نظريه مي تواند افكار جديد را در روند حل مسائل نظري برانگيزد .

2- نظريه ممكن است الگوهايي از موضوعات و مسائل مورد بحث ارائه دهد ، به طوري كه بتوان يك توصيفی جامع و طرح گونه از آنها عرضه كرد .

3- تجزيه و تحليل و نقد هر نظريه ممكن است به نظريات تازه اي منجر شود .

4 – نظريه ممكن است الهام بخش فرضيات علمي تازه اي باشد ( توسلي ،1379 : 29 ) .

محققان اجتماعي به دنبال پاسخ به دوپرسش اساسي درباره جامعه هستند، درجامعه چه مي گذرد( تحقيق توصيفي ) و چرا ( تحقيق تبييني ). اما براي پاسخ به پرسشهاي مربوط به چرايي امور بايد از چارچوب نظري استفاده نمود، چرا كه نظريه با تحقيق در تعامل با يكديگر قرار دارند.

در عمل ، نظریه و تحقیق از طریق جانشینی متناوب و پایان ناپذیر قیاس، استقرا، قیاس و… با یکدیگرکنش متقابل دارند. در عمل، قیاس و استقرا مسیرهای نظریه پردازی اجتماعی هستند.( ببی،1381: 135-134 )

منطق دانان بين استدلال استقرايي(از موردهاي جزئي به اصول كلي،از واقعيتها به نظريه ها) و استدلال  قياسي (از كل به جزئ، به كارگيري نظريه براي يك مورد خاص)تمايز قائل مي شوند. محقق در استدلال استقرايي از داده هاي مشاهده آغاز مي كند و اصلي كلي به وجود مي آورد كه روابط بين موضوعهاي مشاهده شده را بيان مي كند. از طرف ديگر،در استدلال قياسي ، محقق از يك قانون كلي آغاز مي كند و آن را در نمونه اي خاص به كار مي برد.(ببي.126:1381)

تحقيق جامعه شناختي نيز مستلزم تعامل مستمر بين مشاهده و تبيين ، گردآوري داده هاي بيشتر براي آزمون تبيين اوليه ، پالايش تبيين اوليه و … است . تبيين طرق مختلف رسيدن به نظريه هاي خوب نيست ، بلكه مبيّن دو مرحله است كه نقطه شروع متناقضي با هم دارند . نظريه پردازي، فرايندي است كه با  رشته مشاهداتی آغاز شده و به ساختن نظريه هايي درباره مشاهدات منجر مي شود . اما نظريه آزمايي بر عكس از نظريه آغاز مي شود . با استفاده از نظريه مي توانيم پيش بيني كنيم كه دنياي واقعي امور به چه نحو خواهد بود . البته اين دو فرايند تعامل مستمري در تدوين و شكل گيري نظريه دارند . اما اغلب تحقيقات اجتماعي از فرايند نظريه آزمايي استفاده مي كنند ، يعني تحقيق با نظريه آغاز مي شود ، چرا كه نظريه آزمايي در امر گردآوري داده ها و تناسب داده ها اهميتی اساسي دارد ( دواس ، 1381 : 21- 20 ) .

”درباره كاربرد تئوري در تحقيق تاكنون كم صحبت نشده است ؛ چون هيچ تحقيقي در حوزه علم نمي تواند بي نياز از تئوري باشد . اين الزام براي تحقيقات علمي _ با توجه به اين  امر كه منطق غالب در علم منطق قياس است – از ويژگي هاي واقعي علم است . بنابراين ،‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  تحقيقي كه در آن ، سهم تئوري لحاظ نگردد ، كمكي به پيشرفت علم نمي كند ” ( پوپر ،1370 : 99 -77) .

در واقع چارچوب نظري دو كاركرد دارد : 1 – اجازه مي دهد پرسش آغازي را از نو فرمول بندي يا به صورت دقيق تر بيان كرد . 2- به عنوان شالوده براي فرضيه هايي به كار مي رود كه به اعتبار آنها محقق پاسخ منسجمي به اين پرسش آغازي خواهد داد  ( كيوي ، ريموند و كامپنهود ، 1370 : 88 ) .

2-5. تعريف مفاهيم(مفهوم سازي):

مفهوم سازی:مفاهیم معناهایی هستند که مورد توافق قرار گرفته اند و ما آنها را به اصطلاحات تبدیل می کنیم تا از این طریق ارتباطات، سنجش و تحقیق را آسان سازیم( ببی،1381: 289)

هر تحقیق مفاهیم خاص خود را فراهم می سازد و در نهایت زبانی خاص پدید می آورد.فرایند مفهوم سازی با ارائه تعاریف صورت می پذیرد. به بیان دیگر در هر تحقیق ارائه تعاریف برای مفاهیم تازه یا کلیدی کاری پیگیر و مستمر است(ساروخانی،1385: 90).

حاصل فرایند مفهوم سازی عبارت است از تعیین یک یا چند شاخص از آنچه در ذهن خود داریم ، شاخصی که حضور داشتن یا حضور نداشتن مفهومی را که سرگرم مطالعه آنیم نشان می دهد( ببی،1381: 256).

محقق براي تبيين و تشريح موضوع مورد مطالعه و تعيين متغيرهايي كه مربوط به موضوع مورد تحقيق مي باشد، بايستي مفاهيم موجود در طرح تحقيق خود را يكايك تعريف نموده تا مفاهيم از يكديگر باز شناخته شوند و پرسشگران و ساير كساني كه محقق را ياري مي‌دهند با آگاهي و تسلط كامل به جزئيات موضوع بكار تحقيق بپردازند . در تعريف مفاهيم اصطلاحات و واژه‌هاي بكار رفته در طرح بايد مشخصاً و دقيقاً تعريف شوند. مثلاً در مطالعه مربوط به يك گروه اجتماعي اصطلاحات و مفاهيمي مثل “انسجام گروهي” و “ارتباط متقابل” ,”برون گروه” ,”درون گروه”,”شبه گروه”,”پاره گروه” و ….تعريف شوند.

 

منبع : ایران پژوهان

آخرین بروزرسانی (شنبه ، 27 بهمن 1397 ، 09:10)

 

ابزارهاي گردآوري اطلاعات : پرسشنامه و مصاحبه

ایران کنفرانس

ابزارهاي گردآوري اطلاعات : پرسشنامه و مصاحبه

پرسشنامه يكي از ابزارهاي رايج تحقيق و روشي مستقيم براي كسب داده هاي تحقيق است. پرسشنامه مجموعه اي از سوال ها (گويه ها) است كه پاسخ دهنده با ملاحظه آنها پاسخ لازم را ارائه مي‌دهد. اين پاسخ، داده مورد نياز پژوهشگر را تشكيل مي‌دهد.

سوال هاي پرسشنامه را نوعي محرك-پاسخ مي‌توان محسوب كرد. از طريق سوال هاي پرسشنامه مي‌توان دانش، علايق، نگرش و عقايد فرد را مورد ارزيابي قرار داد، به تجربيات قبلي وي پي برده و به آنچه در حال حاضر انجام مي‌دهد آگاهي يافت. بايد توجه داشت كه در برخي فرهنگ ها با توجه به شرايط اجتماعي، پرسشنامه نمي تواند داده ها را با دقت لازم، همانند، يك مصاحبه عميق، بدست دهد. بنابراين براي بالابردن دقت داده هاي گردآوري شده، توصيه مي‌شود كه تكميل پرسشنامه همراه با ساير ابزارهاي گردآوري داده ها باشد. در غير اينصورت بايد داده هاي حاصله را با قيد احتياط به كار برد.

1-1- اصول كلي تنظيم پرسشنامه

- سوال هاي پرسشنامه بايد بر اساس هدف ها يا سوال هاي تحقيق تنظيم گردد؛

- پرسشنامه بايد پاسخ دهنده را جذب نموده و سوال هاي آن براي او جالب باشد؛

- پرسشنامه بايد تا حد امكان كوتاه باشد و داده هاي مورد نياز پژوهشگر را فراهم آورد؛

- دستورالعمل تكميل پرسشنامه بايد كوتاه بوده و حاوي كليه اطلاعات مورد نياز پاسخ دهنده، براي كامل كردن پرسشنامه باشد. پرسشنامه بايد همراه دستورالعمل تكميل آن بوده و چگونگي پاسخ دادن به سوال ها را براي پاسخ دهنده تشريح كند.

1-2- اجزاء اصلي پرسشنامه

پرسشنامه بايد شامل اجزاء زير باشد:

الف: نامه همراه يا مقدمه اي براي آماده كردن پاسخ دهنده جهت تكميل پرسشنامه .

ب: دستورالعمل

ج: سوال ها (گويه ها)

در اين جا هر يك از اجزاء يادشده بيان مي‌شود.

الف: نامه همراه: در اين قسمت هدف از گردآوري داده ها به وسيله پرسشنامه و ضرورت همكاري پاسخ دهنده در عرضه داده هاي مورد نياز بيان مي‌شود. به منظور بيان هدف هاي يادشده مي‌توان شيوه زير را به كار گرفت. ابتدا هدف كلي پژوهش بيان شده و پاسخ دهنده با گزاره هاي خاص تحقيق آشنا مي‌شود. پس از آن به نقش پرسشنامه در فراهم آوردن داده هاي مورد نياز پژوهشگر اشاره مي‌شود. پژوهشگر بايد سعي كند تا پاسخ دهنده نسبت به همكاري در تكميل پرسشنامه برانگيخته شود. براي اين منظور بايد بر با ارزش بودن داده هاي حاصل از پرسشنامه تاكيد شود و پاسخ دهنده نسبت به ضرورت و اهميت تحقيق آگاه گردد تا با دقت بيشتري پاسخ سوال ها را عرضه كند. علاوه بر آن در اين قسمت محقق بايد به اين نكته اشاره كند كه داده هاي حاصل از پرسشنامه محرمانه بوده و بجز استفاده آماري، به منظور ديگري مورد استفاده قرار نخواهد گرفت.

ب: دستورالعمل:  در اين قسمت محقق سعي مي‌كند پاسخ دهنده را با چگونگي پاسخ دادن به سوال هاي پرسشنامه آشنا كند. در دستورالعمل تكميل پرسشنامه رعايت نكات زير ضروري است.

1- هر نوع سوال پرسشنامه و چگونگي پاسخ دادن به آن تشريح شود.

2- تاكيد بر رعايت دقت نسبت به پاسخ دادن به سوال ها.

3- بايد بر اين نكته تاكيد شود كه پرسشنامه تا تاريخ معين تكميل شده و به آدرس مربوط يا به پرسشگر تحويل داده شود. بايد به خاطر داشت كه دستورالعمل تكميل پرسشنامه بايد كوتاه و به آساني قابل فهم باشد. دستورالعمل هاي پيچيده باعث سردرگمي پاسخ دهنده شده و بر ماهيت پاسخ ها اثر مي گذارد.

ج: انواع سوال هاي پرسشنامه :  اولين قدم در تعيين نوع سوال هاي پرسشنامه مشخص كردن متغيرهاي پژوهش است. پس از آن محقق مي‌تواند در مورد نوع سوال هايي كه مي‌تواند متغيرها را اندازه گيري كند تصميم بگيرد.

به طور كلي سوال هاي پرسشنامه به دو صورت ارائه مي‌شود:

1- سوال هاي بسته- پاسخ

2- سوال هاي باز- پاسخ

سوال هاي بسته- پاسخ: سوال هاي  بسته- پاسخ مجموعه اي از گزينه ها را ارائه مي‌دهد تا پاسخ دهنده از ميان آن ها يكي را انتخاب كند. پاسخ دهنده اين نوع سوال ها را به سرعت درك كرده و به سهولت به آن پاسخ مي‌دهد. علاوه بر آن در استخراج داده ها، مي‌توان به سهولت آن ها را مقوله بندي و تجريه تحليل كرد.

پرسشنامه هاي بسته—پاسخ به حالت هاي متفاوتي ارائه مي‌شود. اين حالت ها به قرار زير است:

حالت چند جوابي: در اين نوع سوال، پاسخ دهنده يكي از گزينه هاي ارائه شده را انتخاب كرده و علامت گذاري مي‌كند. مثال:

شغلي را كه من ترجيح مي دهم

1- شغلي است كه در آن به توانايي پيشرفت خود اطمينان دارم.

2- شغلي است كه هميشه مجبور به محدود كردن توانايي هايم هستم.

3- شغلي است كه درآمد بسيار داشته باشد.

حالت چند درجه اي:  در اين نوع سوال پاسخ دهنده موضع خود را در مورد موضوعي بر روي يك طيف با انتخابي كه به بهترين وجه نمايانگر باورها، عقايد يا نگرش او درباره آن گويه باشد، مشخص مي‌كند. در مثال هاي زير نمونه هايي از اين حالت داده شده است.

نقش علوم در زندگي انسان انكار ناپذير است.

كاملا موافق           موافق                   بي طرف                مخالف                  كاملا مخالف

 

انضباط در زندگي فردي

حياتي است    خيلي مهم است        مهم است        نسبتا مهم است        اهميتي ندارد

 

تا چه اندازه معلم شما سازمان يافته است؟

هميشه          اغلب اوقات         بعضي اوقات             به ندرت            هرگز

 

حالت تعيين اولويت نسبت به موارد ارائه شده: در اين حالت يك سري گويه ارائه شده و از پاسخ دهنده خواسته مي‌شود تا ترتيب اهميت آن ها را مشخص كند. براي مثال به منظور پي بردن به نظرات معلمان مدارس ابتدايي درباهر مشكلات مدرسه مي‌توان سوال زير را همراه با گزينه هاي مربوط به آن به شرح ذيل مطرح كرد:

سوال: به نظر شما مهمترين سه مشكل اين مدرسه به ترتيب اولويت چه مي باشد؟ لطفا براي پاسخ دادن به اين سوال با قرار دادن 1 ، 2 ، 3 ، 4  در مقابل هر يك از گزينه ها نظر خود را مشخص كنيد:

فضاي آموزشي

مديريت مدرسه

ناهماهنگي توانايي دانش آموزان

عدم آمادگي معلمان براي اجراي برنامه درسي

 

سوال هاي باز- پاسخ: سوال هايي هستند كه در آن ها پاسخ دهنده مي‌تواند پاسخ را به اختيار خود بيان كند. اين پاسخ ها مي‌تواند از چند كلمه تا چند جمله باشد. از اين نوع سوال ها براي بررسي و مطالعه عقايد در يك زمينه خاص استفاده مي‌شود. بايد يادآوري كرد كه تجزيه و تحليل داده هاي حاصل از اين نوع سوال ها مشكل بوده و نيازمند يك سيستم كدگذاري ويژه مي‌باشد.

مثال: احساساتي را كه در حال حاضر نسبت به مادر خود داريد شرح دهيد.

 

نكات ضروري در تدوين سوال ها: پس از انتخاب نوع سوال هاي پرسشنامه ، محقق بايد به تدوين سوال هاي پرسشنامه بپردازد. در تدوين سوال ها توجه به نكات زير ضروري است:

1- از سوال هاي نامفهوم و مبهم پرهيز شود.

2- از سوال هايي كه پاسخ دهنده را به پاسخ خاصي هدايت مي‌كند بايد اجتناب كرد.

3- از سوال هاي پيچيده پرهيز شود.

4- از سوال هاي دو وجهي كه شامل دو سوال در يك پرسش است اجتناب شود.

5- تا جايي كه امكان دارد از ارائه سوال هاي منفي خود داري شود.

6- از بيان سوال هاي مستقيم كه موجب تحريك حساسيت آزمودني شده و يا در وي ايجاد مقاومت مي‌كند پرهيز شود.

7- از تنظيم سوال هايي كه آزمودني پاسخ آن ها را در دسترس ندارد خود داري شود.

1-3- ترتيب ارائه سوال ها

در ارائه سوال ها بايد به اين دو اصل مهم توجه كرد:

1- سوال هاي اوليه بايد به حدي جالب باشد كه پاسخ دهنده را به پاسخ دادن ترغيب كند؛

2- سوال ها از ساده ترين به پيچيده ترين عرضه شود؛

سوال هايي كه ممكن است آزمودني در پاسخ دادن به آن ها اكراه داشته باشد در آخر پرسشنامه قرار داده شود.

1-4- اجراي مقدماتي پرسشنامه

پس از تدوين و تنظيم پرسشنامه لازم است يك بررسي مقدماتي بر روي آن انجام گيرد. هدف اين بررسي برطرف نمودن اشكالات احتمالي مي‌باشد و قطعا از مشكلاتي آتي نيز جلوگيري خواهد نمود. هر گونه اصلاح سوال هاي پرسشنامه به نتيجه حاصله از اين بررسي مقدماتي بستگي خواهد داشت. بررسي مقدماتي را بايد در ميان افرادي كه جامعه آماري تحقيق را تشكيل مي‌دهند انجام داد. بهتر است در پايان پرسشنامه از پاسخ دهنده خواسته شود تا نظر خود را درباره روشن بودن و يا ابهام برخي از سوال ها عرضه دارند. اگر كليه پاسخ دهندگان به سوال مخصوصي پاسخ نداده باشند، در آن سوال بايد تجديد نظر كرد. اگر پاسخ دهنده ما از پاسخ دادن به برخي سوال ها امتناع ورزند بايد اين گونه سوال ها مورد بازبيني قرار گيرد.

حال به راهنماي تدوين پرسشنامه توجه نماييد:

نكات عمده در تدوين پرسشنامه

 

2- مصاحبه

مصاحبه يكي از ابزارهاي جمع آوري داده ها محسوب مي‌شود. اين ابزار گردآوري داده ها، امكان برقراري تماس مستقيم با مصاحبه شونده را فراهم مي آورد و با كمك آن مي‌توان به ارزيابي عميق تر ادراك ها، نگرش ها، علايق و آرزوهاي آزمودني ها پرداخت. از سوي ديگر مصاحبه ابزاري است كه امكان بررسي موضوع هاي پيچيده پي گيري پاسخ ها يا پيدا كردن علل آن و اطمينان يافتن از درك سوال از سوي آزمودني را فراهم مي سازد. اعتقاد بر اين است كه در جريان مصاحبه بسياري از حالت ها و عكس العمل هاي آزمودني فاش شده و مي‌توان به مقاومت مصاحبه شونده در برابر برخي سوال ها پي برد. براي آنكه مصاحبه داراي كارآيي بوده و در رسيدن به هدف هاي تحقيق به محقق ياري نمايد، توجه به نكات زير ضروري است:

- ايجاد جو دوستانه:   اولين هدف مصاحبه گر بايد آن باشد كه پاسخ دهنده را در شرايط مطلوبي قرار دهد. با ايجاد جوي كه توام با اعتماد و اطمينان است، پاسخ هاي آزمودني به واقعيت نزديكتر خواهد بود.

- توجه و علاقه مصاحبه گر:   مصاحبه گر بايد به پاسخ هاي مصاحبه شونده دقت داشته و آن ها را با علاقه مندي پيگيري نمايد. ثبت پاسخ ها بدون داشتن توجه، منجر به آن مي‌گردد كه پاسخ دهنده نيز به سوالات با دقت و علاقه مندي پاسخ ندهد.

- نظم در ارائه سوال ها:    پژوهشگر بهتر است مصاحبه را با سوال هاي بنيادي و اساسي شروع كرده و سپس به تدريج سوال هاي ويژه و حساس را مطرح كند. مطرح نمودن سوال هاي حساس زماني آغاز مي‌شود كه ميان مصاحبه گر و مصاحبه شونده اعتماد برقرار شود. بنابراين آزمودني مقاومت كمتري نسبت به سوال ها خواهد داشت.

- نشان ندادن عكس العمل به پاسخ هاي آزمودني:   مصاحبه گر نبايد نسبت به پاسخ هاي مصاحبه شونده حالت تعجب، تشويق، سرزنش و يا عكس العمل هاي بازدارنده ديگري از خود نشان دهد. زيرا عكس العمل نامناسب مصاحبه گر مي‌تواند بر پاسخ ها اثر گذاشته، پاسخ خاصي را به آزمودني القا كند و علاوه بر آن آزمودني را مورد قضاوت قرار دهد.

- مطرح كردن سوال ها به شيوه مشابه در طول مصاحبه:   براي مطرح كردن سوال ها بايد از واژگان مشابه و جمله بندي يكسان براي تمام آزمودني ها استفاده كرد. زيرا در غير اينصورت ممكن است تفاوت هايي در پاسخ آزمودني ايجاد شود.

آخرین بروزرسانی (شنبه ، 27 بهمن 1397 ، 09:10)

 

ارجاع نويسي APA

ایران کنفرانس

ارجاع نويسي APA

اشاره
با ورود رايانه به عرصه نگارش و حجم زياد نوشته‌ها استفاده از شيوه‌هاي قديمي ارجاع نويسي [كه هنوز نيز در جامعه ايران مرسوم است] امكان ناپذير شد. زيرا در اكثر مواقع بعلت سرعت زياد در انتشار مطالب؛ ارجاعات با مشكلات زيادي مواجه مي‌شد و زمان زيادي از نويسنده كه هم اكنون نقش ويراستار و تايپيست را نيز برعهده گرفته بود به خود اختصاص مي‌داد و با جامعه اطلاعاتي و ارتباطي بدون كاغذ نيز همخواني نداشت. براي سهولت در نگارش «انجمن روانشناسي امريكا» شيوه نگارش درون متني APA [در مقابل شيوه هاي برون متني] را پيشنهاد داد كه بيش از دو دهه است در جهان، مرسوم شده و تنها انگليسي ها در برابر آن مقاومت مي‌كنند [كه آن نيز با شيوه كنوني مرجع نويسي ايرانيان متفاوت است]. حال با توجه به منسوخ شدن ارجاع نويسي برون متني پايين صفحه و انتهاي متن، در ادامه شيوه صحيح ارجاع نويسي APA آورده مي‌شود.

مقدمه
APA از عبارت American Phsycological Associasions( انجمن روانشناسي امريكا) اقتباس شده است و امروزه مرسومترين شيوه ماخذ نويسي در جهان به شمار مي رود و بر همه شيوه هاي ديگري كه براي تسريع در نوشتن، تايپ و انتشارمورد استفاده قرارمي گيرند برتري دارد.
در شيوه APA مشخصات مطلب نقل شده به صورت خلاصه «1- نام خانوادگي 2- ويرگول 3- سال انتشار4- دو نقطه يا حرف صاد 5- شماره صفحه» در پرانز مقابل عبارت‌ها نوشته مي‌شود و مشخصات جامع منبع شامل «1- نام خانوادگي 2- ويرگول 3- نام 4- سال انتشار [در پرانتز] 5- نام كتاب يا مقاله [Bold شده] 6- احتمالاً مترجم 7- شهر محل چاپ 8- انتشارات و شماره چاپ 9- در صورت مقاله بودن صفحات ابتدا و انتهاي آن» بر اساس حروف الفبا در انتهاي نوشتار آورده مي شود. براي مثال در متن ( فرهنگي، 1373 ص 21) آورده مي‌شود و در انتهاي كتاب يا مقاله «فرهنگي، علي‌اكبر (1373) ارتباطات انساني، جلد اول ، نهران، انتشارات تهران تايمز ،چاپ اول» نوشته مي‌شود.

حالتهاي گوناگون استناد در متن
1- اگر استناد از نقل قول مستقيم باشد و در ضمن نامي از صاحب اثر در متن برده نشود از؛ ابتدا نام خانوادگي پديد آورنده، سپس سال انتشار و در نهايت صفحه اثر استفاده مي‌شود. (فرهنگي، 1373، ص21)
2- در صورتي كه اثر داراي دو نويسنده باشد همانند مورد قبلي، هر دو آنها در پرانتز آورده مي‌شود (كيا و سعيديان، 1384، ص93) در صورتي كه بيش از دو نفر باشند در اولين استناد اسامي تمامي نويسندگان آورده مي‌شود (ويندال، اولسون و سيگنايزر، 1379، ص354) اما در استنادات بعدي فقط نام يك نويسنده آورده مي‌شود و بجاي مابقي از واژه ديگران يا همكاران استفاده مي‌گردد. (ويندال و ديگران، 1379، ص354)
3- اگر نام پديد آورنده در متن آورده شده باشد ديگر لزومي به ذكر نام پديد آورنده اثر در پرانتز نيست. براي مثال؛ فرهنگي معتقد است: ارتباط يعني تفهيم و تفاهم. (1373، ص43)
4- اگر مطلب عنوان شده نقل قول غير مستقيم باشد، از آوردن شماره صفحه پرهيز مي‌شود. براي مثال؛ در تعريف ارتباط مي توان آن را تفهيم و تفاهم نيز ناميد. (فرهنگي، 1373)
5- اگر مطلب عنوان شده نقل قول غير مستقيم باشد، اما نام صاحب اثر در متن آمده باشد بلا فاصله پس از نام خانوادگي در پرانتز سال انتشار آورده مي‌شود. براي مثال؛ فرهنگي (1373) در تعريف ارتباط آن را تفهيم و تفاهم آورده است.
6- اگر مطلب عنوان شده نقل قول غير مستقيم از يك فصل كتابي باشد همچون موارد پيشين بوده، مضاف بر اينكه بعد از سال انتشار بلافاصله حرف «ف» به معناي فصل به همراه شماره آن فصل آورده مي‌شود. براي مثال؛ در تعريف ارتباط مي توان آن را تفهيم و تفاهم نيز ناميد. (فرهنگي، 1373، ف4)
7- اگر نويسنده‌اي در يك سال چندين اثر داشته باشد است و از همه آنها نيز استفاده شده باشد، آنها را به ترتيب الفبا و با حروف كوچك انگليسي پس از سال انتشار، متمايز مي‌كنند. در مثال قبل (فرهنگي،a ۱۳۷۳، ص43) نشان دهنده اولين اثر فرهنگي در سال 1373 است [البته اينگونه موارد بيشتر در ارتباط با ارجاع به مقالات پيش مي‌آيد].
8- نقل قول‌هاي كه مربوط به صاحب اثر نباشد به چند شيوه نقل قول نويسي مي شوند.
اول اينكه نام و نام خانوادگي صاحب نقل قول اصلي در متن ذكر مي شود. مثال : آلبرت مهرابيان معتقد است از كل يك ارتباط ميان فردي 93 درصد آن جنبه ارتباط غير كلامي دارد. (فرهنگي، b۱۳۷۳، ص 86)
دوم اينكه نام صاحب اثر  اصلي در متن نيايد. مثال: 93 درصد از ارتباط انساني غير كلامي است. (مهرابيان به نقل از فرهنگي، b۱۳۷۳، ص 86)
9- «براي استناد به مصاحبه‌اي كه با فرد مشخصي انجام شده، نامه‌هاي دريافتي، گفتگوي تلفني، يا هر ارتباط شخصي ديگر، نام و نام خانوادگي فرد در متن ذكر و در انتهاي جمله، داخل پرانتز، عبارت «ارتباط شخصي» و پس از آن تاريخ ارتباط درج مي‌شود. لازم به ذكر است چون ارتباط شخصي قابل بازيابي مجدد نيستند در فهرست مآخذ ظاهر نمي‌شوند. مثال؛ احمد اميني نيز معتقد است كه استفاده از شيوه‌نامه انجمن روانشناسي امريكا، بدون طي دوره آموزشي خاص آن، براي بسياري از دانشجويان دشوار است. (ارتباط شخصي، 12 فروردين 1382)» (حري و شاه بداغي، 1385، ص153)
10- «در صورتي كه در بخش مشخصي از متن به بيش از يك اثر استناد شده است، استنادها به ترتيب الفباي نام خانوادگي اولين پديد آورنده هر اثر مرتب و با نقطه ويرگول از يكديگر جدا مي شوند. مثال: شعر حجم تا امروز نتوانسته است طيف وسيعي از شاعران جوان اين مرز و بوم را به مانيفيست خود علاقه‌مند سازد. (احراري، 1382؛ پريد، يوسفي 1383)» (حري و شاه بداغي، 1385، ص153)

ماخذ نويسي در انتهاي متن
ماخذ نويسي كتاب‌ها در انتهاي مطالب به صورت الفبايي نام خانوادگي صاحب آثار تنظيم مي شود. 1- نام خانوادگي پديد آورنده (ويرگول، يك فاصله) 2- نام كوچك [در صورت وجود پديدآورندگان بيشتر؛ نام خانوادگي و نام پديدآورندگان همكار به شكل مقلوب (يك فاصله)] 3- سال انتشار (داخل پرانتز) 4- عنوان اثر (ايتاليك يا بُلد، نقطه، فاصله) 5- عنوان مترجم (ويرگول، فاصله) 6- شماره جلد (ويرگول، فاصله) 7- محل نشر (ويرگول، فاصله) 8- انتشارات (حري و شاه بداغي، 1385، صص154 الي 162)
ماخذ نويسي مقالات نيز همانند كتاب بوده و تنها تفاوت اندكي دارد. 1- نام خانوادگي پديد آورنده (ويرگول، يك فاصله) 2- نام كوچك [در صورت وجود پديدآورندگان بيشتر؛ نام خانوادگي و نام پديدآورندگان همكار به شكل مقلوب (يك فاصله)] 3- سال انتشار (داخل پرانتز) 4- عنوان اثر (به شكل ساده، نقطه، فاصله) 5- عنوان مترجم (ويرگول، فاصله) 6- عنوان نشريه به شكل بُلد (ويرگول، فاصله) 7- دوره [در صورت وجود شماره (داخل پرانتز) شماره] (ويرگول، فاصله) 8- صفحه شمار (حري و شاه بداغي، 1385، ص174)
اگر تعداد آثار استفاده شده يك نويسنده در طول سال بيشتر از يك عدد باشد،آنها را با حروف الفبا كوچك انگليسي و بعد از نام خانوادگي و نام متمايز مي كنند. البته براي تسريع در نگارش در مواقع تكرار نام صاحب آثار از خط تيره بلند [ يك سانتيمتر] استفاده مي‌شود .موارد ذيل گوياي مطلب خواهند بود.
مثال
فرهنگي، علي اكبر(a 1373) ارتباطات انساني، جلد اول ، انتشارات تهران تايمز ،چاپ اول
_____(b 1373) افكار عمومي در روابط عمومي ،فصلنامه هنر هشتم (صص70-82)،سال اول ،شماره دوم، شماره مسلسل 6 پاييز
_____(1375)مديريت افكار عمومي، فصلنامه مطالعاتي و تحقيقاتي "رسانه"(صص 53-62)،سال ششم ،شماره 3 ،شماره مسلسل 18
كهن گوئل( 1363) تاريخ سانسور در مطبوعات ايران، جلد اول ،انتشارات آگاه ،چاپ دوم
هولستي .ا ل. آر(1373) تحليل محتوا در علوم انساني، ترجمه نادر سالار زاده اميري انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي،چاپ اول
تذكر: كتاب، مقالات و اخبار از يكديگر تفكيك نمي‌شوند و فقط شماره صفحات مقالات در ارجاع ذكر مي‌شود.

ارجاع اينترنتي
مشاهده مي شود برخي پژوهشگران در ارجاعات اينترنتي فقط نام سايت مورد استفاده را مي‌آورند درصورتي كه با اين روش هيچ مخاطبي نمي‌تواند به منبع اصلي دست پيدا كند لذا در ادامه نحوه ارجاع اينترنتي نيز توضيح داده مي‌شود.
براي ارجاع اينترنتي همانند ارجاع مكتوب در متن و داخل پرانتز ابتدا اسم نويسنده سپس سال انتشار ودر آخر شماره صفحه نوشته مي شود. اما در انتهاي متن مكتوب شش عنصر 1- نام نويسنده 2- عنوان سند 3- پايگاه وبي 4- تاريخ 5- صفحه 6- نشاني اينتر نتي  آورده مي شود.
1- نويسنده؛ چنانچه در سند، نويسنده به روشني معرفي شده باشد، خيلي خوشبخت هستير و در غير اينصورت راه هاي براي شناخت نويسنده وجود دارد. اگر سند از طرف سازمان يا هر نوع موسسه ديگري توليد شده كه ممكن است دولت، گروه هاي مدافع و يا شركتهاي تجاري باشد، سازمان ياد شده ميتواند نويسنده سند محسوب شود. شما چنين فرض كنيد كه در صورت ذكر نشدن نام نويسنده، خود سازمان نويسنده است. در مورد اخبار نيز روزنامه نگاران معمولان نام خود را در سطر نام نويسنده، ذكر نمي كنند يعني نام آنها در مقاله ذكر نميشود. در اين موارد، نيازي نيست كه در مرجع به نام نويسنده اشاره كنيد. در واقع خبرگزاري يا ناشر خبري، نويسنده اين گزارشها هستند و در هر موردي براي ارجاع نام آنها را ذكر كنيد.
2- عنوان سند؛ عنوان سند وبي معمولا در دو مكان متفاوت ذكر مي شوند. يكي در نوار نشاني بالاي صفحه مرورگر و ديگري در بالاي خود صفحه سند. الگوي عمل در اين موارد اين است كه چنانچه نوشته موجود در دو مكان بالا شبيه عنوان باشد احتمالا خود عنوان است و در صورت تفاوت توصيه مي‌شود كه عنوان روي صفحه سند ملاك قرار گيرد.
3- پايگاه سند؛ وقتي به مقاله‌اي از يك نشريه منتشر شده ارجاع مي شودهمواره ارجاع شامل نام نشريه اي است كه مقاله در آن منتشر شده . در وب نيز همين روش با اهميتي برابر به صورت ارجاع دادن به پايگاه وبي در برگيرنده سند انجام مي شود. يكي از اجزاءاطلاعاتي اصلي ارجاع و بيان كننده بافت كلي تري است كه سند در آن قرار مي گرد.
4- تاريخ؛ در ارتباط با اسناد وب سه تاريخ متفاوت مطرح مي‌شود كه اشاره به آنها در ارجاع نويسي مهم است براي برخي از اسناد وب يكي از اين تاريخ ها در ارجاع لازم است. يعني تاريخي كه يك سند براي نخستين بار نوشته شده يا نزديك ترين تاريخ مشابه نظير تاريخي كه سند براي نخستين بار روي وب قرار گرفته است. خيلي از اسناد وب نيز نسخه برخط يك سند چاپي موجود هستند، كه مي توانيد تاريخ انتشار چاپي آنها را به عنوان تاريخ معمولي انتشار سند در ارجاع خود ذكر كنيد و براي آسان كردن مكان يابي سند در وب براي استفاده كنندگان ديگر نشاني اينترنتي و url  آن را در پايان ارجاع بيفزاييد.تاريخ آخرين به روز آمدي اسناد نيز مهم است كه در صورت به روز آمدي سند در اكثر مواقع تغيير مي‌كند لذا ذكر به روز آمدي در ارجاع همه است.
5- صفحه يا بخش: در اسناد pdf شماره صفحه وجود دارد و كار را آسان مي سازد. ولي در اسناد html صفحات فاقد صفحه مي‌باشند كه در صورت وجود بخش يا شماره هاي ديگر استناد به آنها ضروري است.

چند نمونه ارجاع وب
بدون ذكر اطلاعات در باره تاريخ:
Lee Anaa(2005) Small Victories in The Kitchen, Ratwers Viewed بازنگري شده در on march 2005
<www.anysite.com/members/annalee/ratwars/kitchen.html>.
باذكر تاريخ نخستين نگارش يا نخستين بار قرار گرفتن در وب
Lee Anaa(2005) Small Victories in The Kitchen, Ratwers  <www.anysite.com/members/annalee/ratwars/kitchen.html
ذكر نخستين تاريخ نگارش و يا نخستين زمان قرار گرفتن روي وب با ذكر روزآمدي
Lee Anaa(2005) Small Victories in The Kitchen, Ratwers,2004 last updated آخرين روز آمد شدن on 10 septamber 2004 <www.anysite.com/members/annalee/ratwars/kitchen.html
ذكر نخستين تاريخ نگارش يا قرار گرفتن در وب سند تاكنون روز آمد شده ولي تاريخ آخرين روزآمد شدن آن ذكر نشده است 
Lee Anaa(2005) Small Victories in The Kitchen, Ratwers . Vewed بازنگري شدهon 12 march 2004 . <www.anysite.com/members/annalee/ratwars/kitchen.html

نمونه Emailبراي فهرست تبادل نظر
Mulcahy,dara(2005)<dara@mulcahyunie>Giving up cigarettes in Belfest,Q uizsmoking-l-8 Desember 2005 <http://.quistmoking.ie/list/message432.html>

نمونه Emailپيغام شخصي
Mulcahy,dara(2005)<dara@mulcahyunie>Giving up cigarettes in Belfest,private email message to Niamh Quinn 28 Desember 2004

نمونه ارجاع به مطالب همايشها ي وبي و گروه هاي خبري
Mulcahy,dara(2005)<dara@mulcahyunie>Giving up cigarettes in Belfest 28 Desember 2004

ارجاع به مقالات پايگاه هاي برخط
Lee Anaa(2005) Small Victories in The Kitchen journal of domestic conflict studies 3 (2) oclc First search <www.oclc.com>

منابع
ادوكارتي، نايل(1381) پژوهش در اينترنت؛ ترجمه سيروس موسوي؛ انتشارات تحقيق و توسعه صدا سازمان صدا و سيما ( ص 290 الي 300)221649068 و 22053202
اميدوار، علي رضا؛ داود، معصومي (1381) شيوه نامه نگارش كتاب نامه و ارجاع ؛ انتشارات تحقيق و توسعه سازمان صدا و سيما 221649068 و 22053202
حري، عباس؛ شاه بداغي، اعظم (1385) شيوه‌هاي استناد در نگارش علمي، تهران، دانشگاه تهران

آخرین بروزرسانی (شنبه ، 27 بهمن 1397 ، 09:10)

 

پروپوزال (Proposal) چیست؟

ایران کنفرانس

پروپوزال (Proposal) چیست؟

مقدمه : در ابتدا لازم مي دانم تعريف جامع و مختصري از كلمه پروپوزال( (Proposalارائه نمايم و سپس تدوين يك پروپوزال را بطور خلاصه بيان خواهم نمود .
پروپوزال (Proposal): در لغت به معني پيشنهاد است و در واقع مي توان با آن ماكت و اسكلتي از كار اصلي را ارائه داد.
‌همچنين براي تصويب يك طرح پژوهشي و تامين اعتبار آن ، لازم است تا پژوهشگر قصد پژوهشي خود را در پيشنهاد طرح پژوهشي (Proposal) به اطلاع افراد ذيربط و كساني كه اعتبار مالي طرح را تامين مي كنند برساند شايد در اينجا مناسب باشد بجاي كلمه يProposal از كلمهdesign استفاده نمود اماچون كلمهProposal معمول شده اينجانب نيز طرح پيشنهاده را Proposal تعريف نموده و به شرح آن مي پردازم . در پيشنهاد طرح تحقيق (Proposal) ، اهداف ، سئوالات و فرضيه ها ، ويژگيها ي روش اجراي تحقيق ، زمان و هزينه هاي لازم براي اجراي طرح تحقيق بايد به نحوي روشن و قانع كننده بيان شود . پژوهشگر بايد نهايت تلاش خود را بعمل آورد تا داوران طرح به سهولت به هدف پژوهش و ضرورت اجراي آن با توجه به طرح پيشنهادي (Proposal)پي برند.
اما قبل از اجراي يك پروپوزال لازم است پژوهشگر مشخصات خود را كه شامل نام ، نام خانوادگي، شغل ، سمت فعلي ، درجات علمي ، سوابق تحصيلي ، فعاليتهاي پژوهشي و سوابق شغلي و همچنين مشخصات همكاران اصلي طرح (شامل نام ، شغل ، درجه علمي و نوع همكاري ) بصورت طبقه بندي و در قالب و فرمتي در ابتداي پروپوزال (Proposal)بياورد .
اجزاي يك پروپوزال(Proposal):ا- عنوان 2- ضرورت و اهميت تحقيق 3-طرح مساله 4- شناسايي وبيان مساله 5- اهداف تحقيق 6- سئوالات تحقيق 7- فرضيات تحقيق 8- پيشينه تحقيق 9- روش تحقيق 10-ابزار اندازه گيري تحقيق 11- جامعه آماري 12- حجم نمونه 13- تجزيه و تحليل داده ها 14- شرح چارچوبهاي نظري تحقيق 15- بودجه وخدمات 16- فهرست منابع و ماخذ تحقيق

1- عنوان:
پس از آنكه پژوهشگر موضوع تحقيق را با توجه به علاقه ، توانايي خود و بديع بودن ، قابل پژوهش بودن، اهميت و اولويت داشتن و در دسترس بودن منابع اطلاعاتي و مالي موضوع انتخاب نمود بايد اين موضوع را با يك عنوان كه در برگيرنده تمام موضوع تحقيق باشد بيان نمايد .
عنوان تحقيق به فراخور نوع تحقيق ( بنيادي ، كاربردي و ... ) بايد در عين خلاصه بودن دقيقاً بيان نمايد كه در حين تحقيق چه متغيير هايي بررسي خواهد شد ، همچنين مي بايست جامعه تحقيق ، زمان و مكان تحقيق در عنوان كاملاً مشهود باشد( در مورد تحقيقات كاربردي) .
بطور مثال مي توان به عناوين ذيل اشاره نمود :
الف – بررسي رابطه فقر و افت تحصيلي دانش آموزان دوره ابتدايي محمد آباد در سال تحصيلي 86-85 .
همانگونه كه ملاحظه مي كنيد دوره تحصيلي ، زمان و شهر (جامعه تحقيق) ، متغييرها فقر و افت تحصيلي در عنوان فوق كاملاً مشهود است و يا مي توان در موضوع هاي اجتماعي عنوان ذيل را مثال زد .
ب- شناسايي روند گرايش جوانان شهر اصفهان نسبت به مشاغل مختلف در دودهه گذشته .
در اين عنوان نيز زمان ، جامعه و متغيير مشهود است .
1-1- متغييرها
لازم است متغييرهاي تحقيق نيز به طور خلاصه بيان گردد. متغييرها را مي توان از نظر ماهيت مقادير به دو دسته تقسيم نمود الف– متغييرهاي كيفي(يا مقوله اي شامل حالت هاي گوناگون يك ويژگي است)، مانند : مذهب، شغل ، گروه خوني و ... ب- متغييرهاي كمي ( متغييرهايي كه جهت اندازه گيري آنها مي توان اعداد را به وضعيت آزمودني و طبق قاعده اي معين منتسب كرد) كه به دو نوع 1- متغيير كمي گسسته، مانند: تعداد فرزندان و تعداد كتب و ... 2- متغييركمي پيوسته ، مانند: قد و وزن و ...
همچنين بطور كلي متغييرها را از نظر نقش مي توان به پنج دسته تقسيم نمود .
1- متغييرمستقل 2- متغيير وابسته 3- متغيير تعديل كننده 4- متغيير كنترل 5- متغيير مداخله گر
1- متغييرمستقل: يك ويژگي از محيط فيزيكي يا اجتماعي است كه بعد از انتخاب و دخالت پژوهشگر ،مقاديري را مي پذيرد تا تاثيرش بر ديگر متغييرها مشاهده شود .
2- متغيير وابسته: متغييري كه تغييرات آن تحت تاثير متغيير مستقل قرار مي گيرد.
بطور مثال در موضوع بررسي تاثير شيوه هاي تشويق بر يادگيري دانش آموزان ، يادگيري بعنوان متغيير وابسته و شيوه هاي تشويق بعنوان متغيير مستقل ايفاي نقش مي كنند.
3- متغيير تعديل كننده: متغيير كيفي يا كمي است كه جهت يا ميزان رابطه ميان متغييرهاي مستقل و وابسته را تحت تاثير قرار مي دهد.
بطور مثال در بررسي تاثير شيوه هاي مختلف تشويق بر يادگيري دانش آموزان دختر و پسر ، جنسيت نقش متغيير تعديل كننده را ايفا مي كند ، اين متغيير را متغيير مستقل دوم نيز مي گويند.
4- متغيير كنترل: در يك تحقيق ، پژوهشگر نمي تواند تاثير تمام متغيير ها را بر يكديگر مطالعه كند لذا بايد برخي متغييرها را كنترل كرده و آنها را خنثي نمايد.
بطور مثال در «چه رابطه اي ميان پيشرفت تحصيلي و عزت نفس دانش آموزان دختر سوم راهنمايي وجود دارد ؟
اثر پايه تحصيلي و جنسيت بر پيشرفت تحصيلي و عزت نفس كنترل مي شود.
5- متغيير مداخله گر:متغييري است كه محقق براي استنتاج از نحوه تاثير متغيير مستقل بر متغيير وابسته مورد نظر قرار مي دهد .
بطور مثال در يك طرح تحقيق كه هدف آن بررسي تاثير روش آموزش برنامه اي در مقايسه با سخنراني براي دروس رياضي پايه پنجم ابتدايي است ، متغيير مستقل روش تدريس و متغيير وابسته پيشرفت تحصيلي دانش آموزان است و از آنجاكه يادگيري متغييري است كه تاثير متغيير مستقل بر متغيير وابسته را تحت تاثير قرار مي دهد و مشاهده آن به طور مستقيم امكان پذير نمي باشد ، متغيير مداخله گر ناميده مي شود.

1-2- مقياس متغييرها:
بطور خلاصه مي توان متغييرها را با پنج مقياس زير اندازه گيري نمود :
1- اسمي( مانند خوب و بد ، شاد و غمگين ، 0و1، مجرد و متاهل و گروههاي خوني ) 2- رتبه اي(در اندازه گيري آنها ترتيب و رتبه اي قائل شويم مانند عالي ،خيلي خوب ، خوب ، متوسط و بد) 3- فاصله اي(هم ترتيب اشيا و هم فاصله بين آنها مشخص گردد مانند نمرات دانش آموزان در يك درس ) 4- نسبتي(اين مقياس دقيق ترين مقياس اندازه گيري است و داراي ارزش صفر حقيقي مي باشد ، نقطه اي در مقياس نمايانگر فقدان كامل ويژگي مورد اندازه گيري است و نقاط مختلف اين نوع مقياس قابل مقايسه اند مثلا 9 سال سه برابر سه سال است و اين نسبت برابر با 6 سال به دو سال است اما بهره هوشي يك مقياس فاصله اي است چون صفر مطلق ندارد ، لذا برتري هوشي فردي با بهره هوشي 120 نسبت به فردي با بهره هوشي 100 برابر با برتري فردي با بهره هوشي 144 به فردي با بهره هوشي 120 نمي باشد .)

2- ضرورت و اهميت تحقيق:
پژوهشگر تحقيقي را انتخاب مي كند كه ماهها برآن وقت صرف خواهد نمود لذا بايد به موضوع انتخابي خود علاقه مند باشد همچنين مواردي چون بديع بودن ، پژوهش پذير بودن ، اهميت و اولويت ، توانايي پژوهشگر ، تامين منابع مادي و اطلاعاتي ، به صرفه بودن و ... را بايد توجه نمايد و با توجه به محورهاي ذكر شده فوق اين بند طرح پيشنهاده خود را نيز تكميل نمايد در اين مرحله پژوهشگر بايد ضرورت و اولويت انجام اين تحقيق را براي مخاطب روشن نمايد.
3- طرح مساله:
پژوهشگر در اين قسمت بايد بكوشد سئوالهاي وسوسه انگيز بسوي تحقيق جذب كند و ذهن مخاطب را از امور بديهي و هميشگي دور سازد وچالشي در ذهن او پديد آورد.


4- شناسايي و بيان مساله:
در اين مرحله پژوهشگر زمينه اي را به تصوير مي كشد كه در آن مساله رخ داده است همچنين در اين مرحله ويژگي هاي مساله ، گستردگي و علل احتمالي بروز آن نيز شناسايي مي گردد .
شايد بيان يك مساله روشن ، دقيق و قابل اجرا مشكلترين مرحله يك تحقيق باشد چرا كه بايد بتواند بخوبي اهميت مساله ، تحديد مساله در يك حوزهء تخصصي ، اهداف كلي در مورد تحقيقات انجام شده و چارچوبي براي ارائه نتايج تحقيق را بيان كند .


5- اهداف تحقيق :
در اجراي پژوهش هاي علمي پس از بيان مساله تحقيق ، پژوهشگر قصد خود را به صورت عملياتي كه از طريق مشاهده هاي عيني قابل دستيابي است بيان مي كند . در برخي از پژوهشها محقق به جاي طرح سئوال هاي پژوهشي يا فرضيه ، فقط به بيان هدف مي پردازد.
براي مثال ، هدف يك تحقيق تحقيق را مي توان به صورت زير بيان نمود :‌مشخص كردن سير تحول آموزش فني – حرفه اي در ايران .
براي بيان هدف بايد از يك فعل كنشي استفاده كرد . در مثال فوق «مشخص كردن » به عنوان فعل كنشي به كار رفته است .
اما هدف بالا بايد در اهداف جزيي متبلور شود به طور مثال مي توان با توجه به ابعاد مساله، اهداف جزيي ذيل را در نظر گرفت :
1- چگونگي پديد آمدن آموزش و پرورش در ايران .
2- رابطه آموزش فني – حرفه اي با ساير آموزش هاي رسمي كشور .

6- سئوالات تحقيق:
مساله ي تحقيق مي تواند در مطالعات كيفي و كمي بصورت سئوال بيان شود و غالباً شكل سئوالي بيان مساله ارجح است چرا كه ساده و گويا است و پژوهشگر را به سمت پاسخح دادن به اين سئوالات سوق مي دهد .
سئوالات تحقيق را مي توان به سه دسته تقسيم كرد : الف – توصيفي ب- رابطه اي ج- تفاوتي
الف – سئوالات توصيفي : در اين سئوالات از كلمات پرسشي « چه مي باشد؟» ، « چيست ؟» ، «چگونه است ؟» و ... استفاده مي شود . براي مثال ، در مساله ، پيشرفت تحصيلي دانش آموزان سوم راهنمايي مناطق تابعه شهرستانهاي استان تهران شركت كنندگان در آزمون پيشرفت تحصيلي ، مي توان نوشت : سطح پيشرفت تحصيلي دانش آموزان سوم راهنمايي مناطق تابعه شهرستانهاي استان تهران شركت كنندگان در آزمون پيشرفت تحصيلي چگونه است ؟
ب- سئوالات رابطه اي :در اين دسته سئوالات ، چگونگي رابطه ي دو يا چند متغيير مورد نظر قرار مي گيرد . براي مثال ، چه رابطه اي بين مفهوم خود و پيشرفت تحصيلي وجود دارد ؟
ج- سئوالات تفاوتي : اين سئوال ها با تفاوت سطوح متغييرها سروكار دارد و معمولاً به شكل زير بيان مي شود :
آيا بين پيشرفت تحصيلي دختران و پسران پايه سوم راهنمايي تفاوتي وجود دارد ؟

7- فرضيات تحقيق :
فرضيات تحقيق حدس و گمان هاي خردمندانه اي است كه پژوهشگر در مورد روابط دو يا چند متغيير تحقيق خود دارد . فرضيات تحقيق بايد بصورت خبري بيان شود و نشان دهنده نتايج مورد انتظار از تحقيق باشد، بطور مثال :«بين مفهوم خود و پيشرفت تحصيلي رابطه مثبتي وجود دارد»
يك فرضيه هيچگاه اثبات يا ابطال نمي شود ، بلكه براساس داده هاي بدست آمده فقط تاييد يا رد مي شود . فرضيه ها بطور منطقي حدس ، گمان واحتمالي هستند و شواهد تجربي پژوهشگر را قادر مي سازد تا به نتيجه برسد كه بيان آن از نظر احتمالي صحيح است و بطور منطقي مي توان آنرا قبول كرد .
هرچند در بالا گفته شد كه فرضيات براساس حدس و گمان و احتمال پژوهشگر بيان مي گردند اما لازم به توضيح است كه اين حدس و گمان بايد بر اساس مفاهيم و يا نظريه هاي مرتبط با مساله و مشاهده هاي تجربي ناشي از تحقيقات قبلي باشد .

8- پيشينه تحقيق:
بطور كلي مي توان گفت پيشينه تحقيق نقد و بررسي دانش و اطلاعات موجود درباره موضوع تحقيق مورد نظر است . اگر اين نقد و بررسي درست انجام شود به بيان مساله كمك شاياني خواهد نمود.
در اينجا از اهداف نوشتن پيشينه تحقيق مي توان به 4 مورد ذيل اشاره نمود:
الف – تعريف و تحديد مساله : پژوهشگر مي تواند با مطالعه تحقيق هاي پيشين با گستره موضوع مورد مطالعه آشنا شود و با توجه به مفهومي كه در اين باره يافته است موضوع هاي فرعي آنرا مشخص كرده و مساله تحقيق را محدودتر كند.
ب- قرار دادن يافته هاي تحقيق در چارچوب تحقيقات قبلي : يعني پژوهشگر بيان مي كند كه تحقيقات قبلي چه سهمي در روشن شدن مساله مورد بررسي داشته اند و تحقيق خود چه نقشي در گسترش دانش درباره مساله مورد مطاله و بررسي خواهد داشت .
ج- اجتناب از دوباره كاري : پيشينه تحقيق مي تواند به پژوهشگر كمك كند تا از تكرارهاي ناخواسته خودداري نمايد و اگر تحقيق مشابهي انجام شده شايد پژوهشگر بخواهد عمداً تحقيق را براي اطمينان از نتايج آن تكرار كند.
د- انتخاب روش ها و ابزار اندازه گيري دقيق تر: با بررسي پيشينه تحقيق مي توان از ابزار اندازه گيري ، روش نمونه گيري و امثال آن آگاه شد و به نقاط قوت و ضعف آن پي برد و براي تحقيق موجود طرح تحقيق مناسبي را در نظر بگيرد.
براي پيشينه تحقيق مي توان از منابعي مانند: مطالعات ، نوشته هاي يك نظريه پرداز و محقق ، گزارش يك نظريه يا ناظر ، مطالعات تجربي منتشر شده در مجلات(علمي و فصلنامه ها)، نمايه ها و چكيده ها ، گزارش هاي تحقيق و پايان نامه ها ، كتابها ، مقالات منتشرشده استفاده نمود.

9- روش تحقيق:
در پژوهش هاي علوم رفتاري با دو رويكرد مواجه هستيم :
الف – رويكرد خردگرايانه ب-رويكرد طبيعت گرايانه
حوزه علوم رفتاري ، از جمله روان شناسي و علوم تربيتي ، انتخاب رويكرد انجام پژوهش بر پايه ي جهان بيني و نوع مثال فكري( پارادايم : مجموعه اي از مفروضه ها ، مفاهيم يا گزارش هاست كه از نظر منطقي به طور انعطاف پذيري به هم مرتبط بوده و جهت فكري و پژوهش را هدايت مي كند .
رويكرد خردگرايانه يعني واقعيت چيزي است كه فرد مي تواند به وسيله حواس خود آنرا تجربه كند. مثلاً : تاثير رفتار معلم بر يادگيري دانش آموزان را مي توان بدون مطالعه ي ساير متغييرها كه بر يادگيري دانش آموزان اثر مي كند بررسي كرد.
رويكرد طبيعت گرايانه نيز براين فرض استوار است كه واقعيت چيزي نيست كه همه بطور يكسان آن را مشاهده كنند و تجربه مشابهي از آن بدست آورند ، بنابراين در رويكرد طبيعت گرايانه مفروضه اصلي مورد تاكيد آن است كه واقعيت مورد مشاهده به تفسير افراد و ذهنيت آنان بستگي دارد .
بطور كلي روش هاي تحقيق در علوم رفتاري را مي توان با توجه به دو ملاك الف – هدف تحقيق ب- نحوه گردآوري داده ها تقسيم كرد .
الف – دسته بندي تحقيقات بر اساس هدف :
1- تحقيق بنيادي : هدف اين تحقيق آزمون نظريه ها ، تبيين روابط بين پديده ها و افزودن به مجموعه دانش موجود در يك زمينه خاص است.
2- تحقيق كاربردي : هدف از تحقيقات كاربردي توسعه دانش كاربردي در يك زمينه خاص است يعني اين تحقيقات به سمت كاربرد عملي دانش هدايت مي شوند.
3- تحقيق توسعه اي: به منظور تدوين و تشخيص مناسب بودن يك فراورده آموزشي (طرح ، روش ها و برنامه هاي درسي ) انجام مي شود .
ب- دسته بندي تحقيقات بر اساس نحوه گردآوري داده ها :
1- تحقيق توصيفي(غيرآزمايشي) 2- تحقيق آزمايشي 3- ساير روش ها
1- تحقيق توصيفي(غيرآزمايشي) : شامل مجموعه روش هايي است كه هدف آنها توصيف كردن شراتيط يا پديده هاي مورد بررسي است . اجراي تحقيق توصيفي مي تواند صرفا براي شناخت بيشتر شرايط موجود يا كمك رساندن به فرايند تصميم گيري باشد. تحقيقات توصيفي را مي توان به پنج دسته تقسيم كرد : ( پيمايشي، همبستگي، اقدام پژوهي، بررسي موردي ، تحقيق پس – رويدادي يا علي – مقايسه اي)
1-1- تحقيق پيمايشي : براي بررسي توزيع ويژگيهاي يك جامعه آماري روش تحقيق پيمايشي بكار مي رود.و براي پاسخ به سئوالات پژوهشي مانند سئوال هاي زير بكار مي رود. الف – ماهيت شرايط موجود چگونه است ؟ ب- چه رابطه اي ميان رويدادها وجود دارد ؟ ج- وضعيت موجود چگونه است ؟
همچنين اين تحقيق را مي توان به سه دسته روش مقطعي ، طولي و دلفي تقسيم نمود.
1-2- تحقيق همبستگي:در اين نوع تحقيق رابطه ميان متغييرها بر اساس هدف تحقيق تحليل مي گردد. تحقيق همبستگي را مي توان بر اساس هدف به سه دسته الف- مطالعه همبستگي دو متغييري ب- تحليل رگرسيون ج- تحليل ماتريس همبستگي يا كواريانس
1-3- اقدام پژوهي: هدف اين دسته از پژوهش هاي آموزشي ، توصيف شرايط يا پديده هاي مربوط به نظام آموزشي مي باشد . با استفاده از اقدام پژوهي مي توان موقعيت هاي نامعين ملموس مربوط به اقدام ها و عمليات آموزشي را مشخص كرد.هريك از افرادي كه در نظام آموزشي دست اندركار فعاليتهاي آموزشي مي باشند و به ويژه با فرايند ياددهي – يادگيري سروكار دارند ، مي توانند براي شناخت « مشكلات مبتلا به » آموزشي و پي بردن به راههاي كاهش اين مشكلات ، اقدام پژوهي را بطور انفرادي يا گروهي بكار برند. اين نوع تحقيق مي تواند بازخورد لازم براي بهبود واحدهاي آموزشي ، فرايند ياددهي – يادگيري و نيز ارزيابي آموخته ها ، را فراهم آورد.
1-4- بررسي موردي: بر خلاف پژوهش هاي آزمايشي، در اين روش پژوهشگر به دستكاري متغيير مستقل و مشاهده اثر آن بر متغيير وابسته نمي پردازد و يا مانند پژوهشگر پيمايشي كه با انتخاب نمونه اي با حجم وسيع و معرف از جامعه درباره تعدادي از متغييرها به بررسي مي پردازد ، عمل نمي كند ، بلكه به انتخاب يك «مورد» پرداخته و آن را از جنبه هاي بي شمار بررسي مي كند .
5- تحقيق پس – رويدادي (علي – مقايسه اي): معمولاً به تحقيقاتي گفته مي شود كه در آنها پژوهشگر با توجه به متغييروابسته به بررسي علل احتمالي وقوع آن مي پردازد. به عبارت ديگر تحقيق علي – مقايسه اي گذشته نگر بوده و سعي بر آن دارد كه از معلول به علت احتمالي پي برد. مثلاً به منظور شناسايي علل احتمالي شكست تحصيلي دانش آموزان مي توان از اين روش استفاده كرد .
2- تحقيق آزمايشي : به منظور برقراري رابطه ي علت – معلولي ميان دو يا چند متغيير از طرح هاي آزمايشي استفاده مي شود . در اين تحقيق گروه هاي آزمايشي و گواه مورد نظر قرار مي گيرند و از طريق آنها تفاوت هاي ميان آزمودني ها كنترل مي شود . اين كنترل را مي توان از طريق يكي از شيوه هاي ذيل بعمل آورد .
الف – انتساب تصادفي ب- همتا نمودن تصادفي ج- انتخاب همگن د- تحليل كواريانس ه- استفاده از آزمودني ها بعنوان كنترل خودشان .
2-1- انتساب تصادفي: در انتساب تصادفي هر يك از آزمودني ها با شانس مساوي به گروه آزمايشي يا گروه گواه منتسب مي شوند.
2-2- همتا كردن تصادفي: در اين شيوه سعي برآن است كه آزمودني هاي انتخاب شده از نظر متغيير ناخواسته همگن باشند. مثلا در يك آزمايش مي توان دانش آموزان را از نظر نمره هوش در زوج مرتب هاي يكسان قرار داد و بطور تصادفي يكي را در گروه گواه و ديگري را در گروه آزمايشي قرار داد .
2-3- انتخاب همگن: در اين انتخاب ، نمونه اي از آزمودني ها كه از نظر متغيير ناخواسته «همگن» هستند انتخاب مي شوند.سپس از ميان آنها به گروههاي گواه و آزمايشي منتسب مي شوند. براي مثال در تحقيق تاثير روش تدريس بر يادگيري بي سوادان بزرگسال ، پژوهشگر شك كند كه آيا سن بر متغيير وابسته تاثير دارد لذا گروه بي سوادان 25 تا 30 سال را انتخاب و روش تدريس را برآنان آزمايش مي كند .
2-4- تحليل كواريانس: براي كنترل متغيير ناخواسته مي توان از شيوه ي تحليل كوواريانس استفاده كرد . در اين شيوه داده هاي مربوط به متغيير ناخواسته ، كه قبل از اجراي آزمايش به دست مي آيد ، در تحليل نتايج مورداستفاده قرار مي گيرد .براي مثال توانايي قبلي بزرگسالان را مي توان با نمره هاي پيش- آزمون مورد سنجش قرار داد و سرانجام نمره ها را به عنوان اندازه گيري متغيير ناخواسته در تحليل نهايي دخالت داد ، بدين طريق اثرات «توانايي و دانش اوليه ي بي سوادان در خواندن » در هر دو گروه آزمايشي و گواه كاهش مي يابد .
2-5- استفاده از آزمودني ها به عنوان كنترل خودشان:مي توان بر افراد يك گروه آزمودني « عمل » آزمايشي را اجرا كرد و همان افراد را به عنوان كنترل خودشان مورد مشاهده قرار داد ، سپس نتيجه « عمل» را در قبل و بعد از اجراي « عمل » آزمايشي مشاهده و مقايسه كرد . براي مثال در تحقيق دو شيوه تدريس ابتدا يك روش تدريس شده و سپس شيوه دوم و در نهايت اثرات دو روش بررسي مي شود .
2-6- تحقيق شبه آزمايشي: معمولاً در تحقيقات علوم رفتاري استفاده از روش هاي انتساب تصادفي دشوار است . به طرح هاي آزمايشي كه در آن ها نتوان از انتساب تصادفي استفاده كرد ، طرح هاي شبه آزمايشي گويند . انواع طرح هاي شبه آزمايشي به شرح زير مي باشد : الف – طرح هاي تك – گروهي سري هاي زماني ب- طرح هاي شبه آزمايشي با گروه گواه ج-طرح هاي تك آزمودني .
3- ساير روش ها:
3-1- روش تحقيق تاريخي: سئوالاتي مانند « تشكيلات و نظام آموزشي كشور چگونه تحول يافته ؟» را مي توان با استفاده از روش تاريخي پاسخ داد . هدف از تحقيق تاريخي به كار بردن داده هاي مربوط به واقعيت هاي مرتبط با رويدادهاي گذشته و تفسير آن ها است . از اين طريق مي توان به عوامل مؤثر در بروز وقايعي كه در گذشته رخ داده است پي برد و رويدادهاي زمان حال را بهتر شناخت ..
3-2- روش تحقيق فلسفي: روش فلسفي با توجه به ماهيت خود ( تجزيه و تحليل مفاهيم ) كاربرد فعالي در كليه زمينه هاي علمي از جمله تعليم و تربيت دارد پژوهشگران تعليم و تربيت به دنبال آموزش روش هاي چگونگي كسب دانش و تدوين نظريه هايي درباره يادگيري هستند و قبل از هر چيز به درك دانش و تعريف آن در معناي واقعي خود نياز دارند و اين تعريف در مفاهيم فلسفي يافت مي شود .فيلسوف از طريق مطالعه يادگيري و فرايند ياددهي به «علم در حيطه عمل» آگاهي مي يابد و متخصصان تعليم و تربيت با كمك مفاهيم فلسفي به روابط و نكات افتراقي ميان دانش از يك طرف و غريزه ، نگرش ها ، نهادها ؛ عادت ها و يا احساسات از طرف ديگر و همچنين به تفاوت بين يادگيري و تجربه پي مي برد .
3-3- روش تحقيق قوم نگاري: در اين تحقيق پژوهشگر به توصيف علمي فرهنگ ها ي مختلف مي پردازد . باتوجه به تعريف فوق ، هدف تحقيق قوم نگاري ثبت و توصيف رويدادها ، فرايندها در شرايط طبيعي و ويژه آنها مي باشد . از اين تحقيق مي توان در تعليم و تربيت استفاده نمود، تحقيقات قوم نگاري در تعليم و تربيت ، توصيف علمي از سيستم هاي ياددهي – يادگيري ، فرايند ها و پديده هاي تربيتي در درون بافت هاي ويژه نظام هابي آموزشي فراهم مي آورد.
3-4- تحليل محتوا :‌ براي بررسي محتواي آشكار پيام هاي موجود در يك متن مي توان از روش تحليل محتوا استفاده نمود .

10- ابزار اندازه گيري در تحقيق:الف – پرسشنامه ب- مصاحبه ج- مشاهده د- مقياس هاي اندازه گيري نگرش ها ه- آزمون هاي رواني – تربيتي و- قابليت اعتماد ابزار اندازه گيري
الف – پرسشنامه : پرسشنامه يكي از ابزارهاي رايج تحقيق است و روشي مستقيم براي كسب داده هاي تحقيق است . از اين طريق مي توان دانش ، علايق ، نگرش و عقايد فرد را مورد ارزيابي قرار داد ، به تجربيات قبلي پي برد و به آنچه در حال حاضر انجام مي دهد آگاهي يافت .
ب- مصاحبه : با اين ابزار امكان برقراري تماس مستقيم با مصاحبه شونده فراهم مي گردد و با اين كار مي توان به ارزيابي عميق تر ادراك ها ، نگرش ها ، علايق و آرزوهاي آزمودني پرداخت
ج- مشاهده : يكي از ابزار جمع آوري داده ها در علوم رفتاري خصوصاً در روان شناسي تحولي و اجتماعي ، مشاهده است . مشاهده عبارتست از شناسايي ، نامگذاري ، مقايسه ، توصيف و ثبت آنچه روي مي دهد .
د- مقياس هاي اندازه گيري نگرش ها : از جمله ابزار گرد آوري داده ها در تحقيقات علوم رفتاري ، مقياس هاي اندازه گيري نگرش است . بطور كلي مقياس ها براي سنجش نگرش ها ، قضاوت ها ، عقايد و ساير خصيصه هايي كه به آساني قابل اندازه گيري نيستند به كار مي رود . براي اندازه گيري نگرش ها مي توان از مقياس هاي ذيل استفاده كرد : مقياس ليكرت ، مقياس افتراق معنايي ، مقياس ثرستون ، مقياس گاتمن و مقياس فاصله اجتماعي بوگاردوس .
ه- آزمون هاي رواني – تربيتي : در تحقيقات علوم رفتاري ، از آزمونهاي رواني – تربيتي به عنوان يكي از ابزارهاي گردآوري داده ها استفاده مي شود. آزمون وسيله اي است براي اندازه گيري منظم نمونه هايي از رفتار آزمودني . آزمون براي ارزيابي تفاوت هاي فردي و يا تفاوتهايي كه در فرد در مواقع مختلف ديده مي شود ، بكار مي رود . آزمونها بر اساس خصيصه اندازه گيري شده به سه گروه بزرگ تقسيم مي شوند :
آزمون هاي هوش و استعداد ، آزمون هاي پيشرفت تحصيلي و آزمون هاي رغبت ، نگرش و شخصيت .
و- قابليت اعتماد ابزار اندازه گيري : قابليت اعتماد يكي از ويژگيهاي فني ابزار اندازه گيري است و به اين معني است كه ابزار اندازه گيري در شرايط يكسان تا چه اندازه نتايج يكساني را بوجود مي آورد : براي اين كار مي توان از روش هاي ذيل به اين خواسته دست يافت :
1- اجراي دوباره آزمون يا روش بازآزمايي 2- روش موازي يا استفاده از آزمونهاي همتايي 3- روش تنصيف(دو نيمه كردن) 4- روش كودر-ريچاردسون 5- روش آلفاي كرونباخ

11- جامعه آماري:

يك جامعه آماري عبارت است از مجموعه اي از افراد يا واحدها كه داراي حداقل يك صفت مشترك باشند. بطور معمول در هر تحقيقي جامعه مورد بررسي يك جامعه ي آماري مي باشد كه پژوهشگر مايل است درباره صفت (صفت ها) متغيير واحدهاي آن با مطالعه بپردازد . بطور مثال اگر پژوهشگري مايل باشد درباره مشكلات اجتماعي – اقتصادي دانشجويان ايران بپردازد جامعه آماري مورد بررسي شامل تمام افرادي است كه در نظام آموزش عالي ايران در يك مقطع زماني مشخص ثبت نام كرده اند .
جامعه آماري بايد جامع و مانع باشد ، يعني بايد چنان باشد كه از نقطه نظر زماني و مكاني همه واحدهاي مورد مطالعه را در برگيرد و در ضمن ، با توجه به آن ، از شمول واحدهايي كه نبايد به مطالعه آن ها پرداخته شود جلوگيري بعمل آيد.


12- حجم نمونه:

به منظور گردآوري داده هاي مورد نياز درباره افراد افراد جامعه مي توان يكي از روش هاي زير بكار برد : 1 – سرشماري 2- نمونه گيري
1-11 – سرشماري : در اين روش به طريق شمارش كامل ، از هريك از افراد جامعه داده هاي مورد نظر گردآوري مي شود.
2-11- نمونه گيري: الف- تصادفي ساده ب- سيستماتيك ج- طبقه اي د- خوشه اي ه- چندمرحله اي
الف- نمونه گيري تصادفي ساده :در اين نمونه گيري به هر يك از افراد جامعه احتمال انتخاب مساوي داده مي شود . به عبارت ديگر اگر حجم افراد جامعه N و حجم نمونه راn فرض كنيم ، احتمال انتخاب هر فرد جامعه در نمونه مساوي است . مثلا اگر در يك دبيرستان 400نفري بخواهيم 20 نفر انتخاب كنيم شانس انتخاب هر يك از دانش آموزان اين دبيرستان خواهد شد .
ب- نمونه گيري سيستماتيك : براي انتخاب يك نمونه به حجم n از يك جامعه به حجم N ، ابتدا حجم جامعه را بر حجم نمونه تقسيم مي كنيم تا فاصله نمونه گيري مشخص شود:I = . سپس يك عدد تصادفي چنان انتخاب مي كنيم كه كوچكترين يا مساوي فاصله نمونه گيري باشد. مثلاًاگراولين عدد انتخاب شده را i بناميم ( ) نفرات بعدي نيز از فرمولهاي ذيل بدست مي آيد : i) +i ,(I+i),(2I+i),…,((n-1)
چ- نمونه گيري طبقه اي : در نمونه گيري طبقه اي ، واحدهاي جامعه مورد مطالعه در طبقه هايي كه از نظر صفت متغيير همگن تر هستند ، گروه بندي مي شوند ، تا تغييرات آن ها در درون گروه ها كمتر شود . سپس از هر يك از طبقات تعدادي انتخاب مي شوند .
د- نمونه گيري خوشه اي : اگر فهرست كامل افراد در دسترس نباشد مي توان افراد جامعه را در دسته هايي خوشه بندي كرد . سپس از ميان خوشه ها نمونه گيري كرد .
ه- نمونه گيري چند مرحله اي: در اين نمونه گيري افراد جامعه با توجه به سلسله مراتبي ( از واحدهاي بزرگتر به كوچكتر ) از انواع واحدهاي جامعه انتخاب مي شوند . بطور مثال اگر افت تحصيلي دانش آموزان سوم راهنمايي يك منطقه مورد مطالعه قرار گيرد مي توان مرحلع اول نمونه گيري را مدارس ، مرحله دوم را كلاس و مرحله سوم را دانش آموزان كلاس در نظر گرفت .

13- تجزيه و تحليل داده ها :به طور كلي داده ها نمايانگري از واقعيت ها ، مفاهيم ، يا دستورالعمل ها مي باشند. چنانچه داده ها به صورت واژه به توصيف واقعيت ها بپردازد آن ها را داده هاي كيفي و چنانچه داده ها به صورت عدد و رقم باشد آن ها را داده هاي كمي گويند .
تنظيم و تحليل داده هاي كيفي مستلزم انجام سه فعاليت زير است.
الف – تلخيص: يعني خلاصه كردن داده ها .
ب- عرضه : يعني ظاهر ساختن مجموعه اي سازمان يافته از داده ها، به طوري كه به كمك آنها بتوان نتيجه گيري نمود.
ج- نتيجه گيري و تاييد: يعني پژوهشگر از ابتدا به معناي هر رويداد ، به نظم رويدادها ، الگوي وقوع آنها و تبيين آنها و ... پي ببرد و نتايج بدست آمده را با احتياط عرضه كند ، هرچند در وهله اول ممكن است مبهم به نظر آيد ولي به مرور زمان و با پژوهش هاي ديگر اثبات خواهد شد .
اما تجزيه و تحليل داده هاي كمي : تجزيه و تحليل اين داده ها را مي توان بصورت هاي مختلف تقسيم نمود مانند تجزيه و تحليل پارامتري و ناپارامتري و يا آزمايشي و غير آزمايشي.
در تجزيه و تحليل پارامتري مي توان پارامترهاي جامعه را برآورد نمود و از آمارهاي توصيفي و استنباطي مانند ميانگين ، واريانس ، انحراف معيار و... اما آزموني ناپارامتري است كه هيچگونه نتيجه گيري درباره پارامتري صورت نگيرد در تحليل ناپارامتري فقط آزمون فرض صورت مي گيرد.
تحليل داده هاي كمي در طرح هاي غيرآزمايشي به دو دسته عمده تقسيم مي شوند:
الف – تحليل داده هاي كمي در تحقيق پيمايشي: كه معمولاً مشخص كردن توزيع فراواني تك متغييري داده ها مورد نظر قرار مي گيرد و به اين جهت پارامترهاي جامعه از طريق برآورد نقطه اي يا فاصله اي محاسبه مي شود. ب- تحليل داده هاي كمي در تحقيق همبستگي : به سه دسته زيرتقسيم مي شوند:
1-ب- همبستگي هاي دو متغييري 2-ب- پيش بيني يا رگرسيون 3- ب- تحليل هايي كه روي ماتريس همبستگي يا كوواريانس صورت مي گيرد.
تحليل داده هاي كمي در طرح هاي آزمايشي نيز براي موارد تك نمونه اي و چند نمونه اي و تحليل واريانس بكار مي رود .

14- شرح چارچوبهاي نظري تحقيق :
«نظريه» واقعيتهاي موجود در قضايا را روشن مي كند؛ به اين معني كه قضايا به كمك داده هاي واقعي تجربي و در دنياي واقعي قابل آزمون است .
نظريه هميشه به صورت واقعي در فرايند «تحقيق» عرضه مي شود ، گاهي اوقات «تحقيق» به منظور آزمودن نظريه انجام مي شود . در برخي موارد « فرضيه تحقيق» از نظريه گرفته مي شود . در اغلب پژوهشها ، روشهاي تجزيه و تحليل ، وقتي قوي و مناسب است كه يافته ها را در جهت نظريه هاي تدوين شده هدايت كند.
ضروريست پژوهشگر نظريه دانشمندان و پژوهشگران را كه متناسب با موضوع تحقيق است در طرح تحقيق بيان نمايد و تا پايان تحقيق خود در چارچوب و قالب نظريه قدم بردارد .

15- بودجه بندي وخدمات :
در اين قسمت پژوهشگر با توجه به تعداد پرسنل ، نوع مسئوليت هريك ، كل ساعات كار و ميزان ساعات كار نيروي انساني براي اجراي طرح ، تداركات ، وسايل و تجهيزات مورد نياز را مشخص كرده و بر اين اساس هزينه طرح را برآورد مي كند سپس آن را به صورت طرح پيشنهادي براي درخواست اعتبار پژوهشي به سازمان تامين كننده اعتبار ارائه مي دهد.

16- فهرست منابع و ماخذ:

همچنين كليه منابعي كه در تهيه طرح پيشنهادي(Proposal) مورد استفاده قرار گرفته من جمله كتب ، طرح هاي پژوهشي ، پايان نامه هاي دانشجويي ، مقالات ، مجلات و گزارش هاي علمي و ... در انتها فهرست گردد.

منابع :‌
1- روشهاي پژوهش در علوم رفتاري از دكترزهره سرمد ، دكتر عباس بازرگان و دكترالهه حجازي .
2- كندو كاوها و پنداشتها از دكترفرامرز رفيع پور .
3- روشهاي پژوهش در علوم رفتاري(از نظريه تا عمل) از عباس خورشيدي ، فرشيد موفق و ...
4- فصل نامه هاي تعليم و تربيت

آخرین بروزرسانی (جمعه ، 26 بهمن 1397 ، 17:12)

 
مطالب بیشتر...

ایران کنفرانس

کانال تلگرام ایران کنفرانس

1390-1402© : ایران کنفرانس